سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 97 مهر 18 :: 10:52 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

امروز مثل هر روز از سر بیکاری با جمعی از همکاران شروع کردیم به سخن گفتن تا حرف به مسائل اعتقادی کشید.

با خود اندیشیدم چه می شود اگر کسی از مخالفان اعتقادات دینی -بخصوص اعتقادات اسلامی- اینجا بود و ابهاماتی که به دین و قرآن وارد می کنند را بیان می کرد؟

این بود که خودم را در نقش مخالف قرار دادم و چند سوال پرسیدم. 

از همان ابتدا تزلزل در اعتقادات را به راحتی می توانستم حس کنم. در برابر سوال ها چنان مات و ساکت می ماندند که هر کس نمیدانست فکر می کرد اینها جمعی کارگر بی سواد هستند که جز آجر و سیمان نمی فهمند!! در حالی که اینها جمعی از اهالی فرهنگ این کشور هستند!!!!!!!!!!

 

از خود می پرسم کو اعتقادت و کو دانش و آگاهی مقابله با مخالفان اعتقادات اسلامی؟؟؟؟

 

و به خود جواب می دهم:

مملکتی که معلوم نیست صاحب اقتصادش کیست و اقتصادش را نمی تواند مدیریت کند، می تواند اعتقادش را مدیریت کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




موضوع مطلب :


دوشنبه 95 تیر 7 :: 9:25 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

 

مدافع مدافع حرم باشیم.

 مدافع مدافع حرم باشیم

شرایط خاصی است و وضعیت، وضعیتی حساس. انگار تاریخ به نوعی دارد تکرار می‌شود تا فهم و شعور ما را بسنجد و بداند چقدر مرد عمل هستیم.

زمانی، جنگ تحمیلی پیش رو داشتیم و عده‌ای که مردانه سینه سپر کردند و از ایران و ایرانی دفاع کردند، و عده‌ای که با تمام وجود از فرزندان رزمنده‌ی ایران زمین پشتیبانی می‌کردند و عده‌ای هم به فکر منافع و حفظ جان و مال خود بودند و علیه جنگ، شعار می‌دادند!

بعد از جنگ، آنان که جانانه با جان و مال خود از ایران دفاع کرده بودند، بی هیچ ادعایی، خشنودی خدا و سلامت ایران را هدیه خود دانستند و راضی بودند و دیگران، همچنان به نق‌زدن‌ها ادامه دادند و مدافعان ایران زمین را به سهمیه و حقوق آن‌چنانی متهم کردند.

 

اما امروز، دوباره جنگی تمام عیار علیه ایران آغاز شده است؛ اما این بار، بسیار سخت‌تر و پیچیده‌تر از گذشته؛ زیرا، دشمن نیابتی می‌جنگد و ظاهرا از سرزمین‌های ما دور است.

عده‌ای باز سینه سپر کردند و جلو رفتند؛ زیرا تکلیف شرعی و میهنی خود را در دفاع از ایران در آن سوی مرزها دیدند.

و باز عده‌ای، به نق‌زدن‌های منافقانه خود ادامه دادند که « نه سوریه نه لبنان، جانم فدای ایران!!» ؛ اما این جان کی باید فدای ایران شود، خدا عالم است!!!

اینان نه در دوران جنگ، مستقیم با حزب بعث جنگیدند و حتی زمانی که ارتش عراق، بخش بزرگی از کشور ما را اشغال کرده بود- چیزی به وسعت کشور فلسطین اشغالی- در کنج خانه‌ها خزیدند و الان هم که کشور ایران، هدف اصلی و نهایی داعش عربستانی و غربی است هم در کنج خانه کز کرده‌اند.

به اینان باید گفت:

از این فرصت استثنایی چرا استفاده نمی‌کنید و برای کسب سهمیه و حقوق آن‌چنانی به سوریه و عراق نمی‌روید؟

این نکته را قبلا از قلم فرزند شهید همت خواندم. فرصت کسب سهمیه برای مدعیانی که فکر می کنند رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس، برای آن به جبهه رفتند. حال همان فرصت برای آن‌ها هست؛ پس چرا باز در خانه خفته‌اند؟

همه می‌دانیم هدف اصلی عربستان و متحدانش، شکست و نابودی ایران است. اکنون که حزب بعث نابود شده و صدامی وجود ندارد، و کشوری نزدیک ما نیست که به طور مستقیم به ما حمله کند، چه کنند؟

آنها به این راهبرد رسیده‌اند که باید اطراف ایران را از آن خود کنند و ما را از چند سو مورد حمله قرار دهند.

تسخیر عراق به عنوان کشوری که هم مرز ماست و می‌تواند محل حمله مستقیم باشد از یک سو و تسخیر سوریه به عنوان کشوری که در تحریم و حادثه‌ها همراه ما بود و راه تنفس ما محسوب می‌شود از سوی دیگر، آنها را به هدف می‌رساند وکیست که این نکات را نداند؟

همه به خوبی می‌دانیم با این اوضاع، اگر مدافع حرم جلو نمی‌رفت، تا کنون عراق و سوریه شکست خورده بودند و حکومت شام تشکیل شده بود و با حمایت متحجران عرب ضد ایران و غرب زخم‌خورده از ایران، طومار ما را در هم می‌پیچیدند.

مدافعان حرم، مرزهای دفاع را از مرزهای جغرافیای معمول ایران به آن سوی مرزها کشاندند تا ما امنیتی داشته باشیم بالاتر از فرانسه و بلژیک و دیگر اروپاییان؛ این است که باید مدافع حرم بود؛ زیرا مدافع حرم، یعنی مدافع سرزمین ایران.

و اگر نمی‌توانیم سلاح به دست بگیریم و مستقیم به مقابله با دواعش بپردازیم، بهتر است با مال و قلم و بیان خود، مدافع مدافع حرم باشیم و از بزرگی و سلحشوری آنها دفاع کنیم.

با قلم و بیان خود آن‌ها را حمایت کنیم تا تکلیف شرعی و وظیفه میهنی خود را انجام دهیم و سربلند و با وجدان راحت زندگی کنیم.

 

بی‌توجهی به مدافع حرم، بی‌وجدانی در حق ایران و اسلام است.  پس وقت تصمیم است؛ یا باید مدافع حرم باشیم، یا مدافع مدافع حرم. 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 94 شهریور 18 :: 9:49 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

فرهنگ ایثار می‌تواند بهترین مقوم برای فرهنگ عمومی باشد

به گزارش خانه فرهنگ ایثار و مقاومت- ایرج گلشنی مدیر خانه فرهنگ ایثار و مقاومت در چهارمین جلسه از سلسله نشست های راهبردی فرهنگ ایثار و شهادت که در روز سه شنبه هفدهم شهریورماه با عنوان «مفاهیم و مصادیق جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار» در محل شورای عالی ترویج و توسعه ایثار و شهادت برگزار شد، به تحلیل و بررسی خصوصیات و ویژگی‌هایی پرداخت که برای ترویج فرهنگ ایثار از یک سو و پیشرفت بر اساس نتایج ترویج ایثار برای هر جامعه ای لازم است؛ بخصوص برای جامعه ما که فرهنگ ایثار برآمده از مکتب اسلام، نسبت به سایر جوامع و فرهنگ‌های ارزشی آن‌ها به مراتب غنی‌تر و عمیق‌تر است.

 

  • تعریف و فهم مشترک از فرهنگ ایثار

مدیر خانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، نخسستین و مهم‌ترین ویژگی را «تعریف و فهم مشترک از فرهنگ ایثار» در جامعه به ویژه در میان اندیشمندان و صاحب‌نظران جامعه دانست و افزود: اگر این فهم مشترک وجود نداشته باشد، جامعه از فرهنگ ایثار دور شده و دچار چند دستگی خواهد شد. فرهنگ ایثار از مبانی وحدت ملی ملت‌هاست و در زمانی که خود این فرهنگ، موجب دوگانگی و چندگانگی شود، مصیبت به بار می‌آورد. به هر ترتیب، بر اساس این ویژگی، تعریف و فهم مشترک و عمیق و ریشه‌داری در سطح خواص و عوام در باره فرهنگ ایثار باید وجود داشته باشد. هر چه عمق و غنای ا ین فهم مشترک قوی تر باشد، پیشرفت در آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود.
وی با تاکید بر اینکه در جامعه مبتنی بر فرهنگ ایثار و فداکاری، همواره تعریفی یکسان از ایثار وجود دارد و باید وجود داشته باشد، افزود: قطعاً اگر برداشت مشترکی از معنا و مفهوم فرهنگ ایثار، وجود نداشته باشد و ماهیت و مصادیق آن برای همگان-مخصوصاً اندیشمندان- روشن نباشد، دچار تنوع برداشت و فهم نسبت به مفهوم ایثار می‌شویم و در نهایت راه به جایی نخواهیم برد و نخواهیم توانست جامعه‌ مبتنی‌بر فرهنگ ایثار داشته باشیم.

 

  • نفی مصادره به نفع:

گلشنی در تشریح دومین ویژگی جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار، گفت: دومین ویژگی «نفی مصادره به نفع» است که اگر فرهنگ ایثار مصادره به فرد، گروه یا جناح خاصی شود، قطعاً جامعه به سمت فرهنگ ایثار گرایش پیدا نمی‌کند. فرهنگ ایثار به هیچ وجه نباید در انحصار گروه با دسته‌ای خاص باشد؛ بلکه باید در اختیار عموم و آحاد مردم یک جامعه قرار بگیرد.

در یک جامعة‌ مبتنی بر فرهنگ ایثار، همه در فرایند یک ایثار برای کشورشان به حد وسع و توان خود سهیم هستند. همه ایثار را در سطح ملی به وجود می‌آورند و همه به آن افتخار می کنند و این گونه نیست که یک گروه خاص همه این کارها را بکند و بعد به واسطه همان رخداد ایثارگرانه خود را از بدنه جامعه جدا کند.

البته در هر جامعه ای ، هستند عده‌ای که از میهن و مکتب بریده و در فرایند خلق فرهنگ ایثار شرکت نمی کنند و در کنار مردمشان نیستند؛ اما باید دانست که این‌ها اقلیت مطلقی هستند که معمولا در این بحث‌ها و تحقیق‌ها به حساب نمی‌آیند. آن چه در این مهم جای می‌گیرد این است که عموم مردم دخیل درخلق فرهنگ ایثار در جامعه خود هستند و همان‌ها هم صاحبان اصلی آن محسوب می‌شوند. یادمان بیاوریم که در خلق حماسه انقلاب اسلامی، امام(ره) فرمود که «مردم صاحبان اصلی انقلاب هستند». این جمله تاریخی این بزرگ‌مرد، این ویژگی را به خوبی توصیف و تبیین می‌کند.

 

  • فرهنگ ایثار ورای زمان و مکان:

وی افزود: سومین ویژگی چنین جامعه توجه به این نکته است که در جامعه مبتنی برفرهنگ ایثار، فرهنگ ایثار ورای زمان و مکان است. فرهنگ ایثار از این منظر یکی از ارکان تمدن است و باید در تمام مکان‌ها و زمان‌ها در میان تاریخ و جغرافیا و نسل‌های یک ملت، جاری باشد. اصولا هر فرهنگی که محدود به زمان و مکان خاصی باشد، فرهنگ مرده‌ای است و نمی‌تواند جاری و کارآمد باشد.

ایرج گلشنی در ادامه گفته‌هایش به اهمیت و ضرورت ترویج فرهنگ ایثار در امروز اشاره کرد و گفت: نباید فرهنگ ایثار و مقاومت را محدود به دهه 60 و یا سال‌های دفاع مقدس بدانیم. دهه 60 افتخار آفرین است، اما ماندن در آن دهه هیچ نفعی برای امروز ندارد و اینکه رهبر معظم انقلاب، دفاع مقدس را به «گنجینه» توصیف کرده‌اند نشان از همین واقعیت دارد که محتوا و داشته‌های آن گنج، باید برای تمام نسل‌ها قابلیت استفاده داشته باشد. از این منظر فرهنگ ایثار بدون انحصار در تاریخ و جغرافیا قابل تبیین است.

خلق دهه 60 و هشت سال دفاع جانانه غرور آفرین است، این دهه را باید به دهه‌های 90 و 2000 و….باید وارد کرد. نباید اجازه داد که فرهنگ ایثار در کشور ما لحظه‌ای توقف کند. به هیچ عنوان نباید رابطه بین انقلاب، دفاع مقدس و امروز قطع شود. نباید در در دهه شصت ماند، بلکه باید رفت و دهه شصت را به امروز آورد و به فردا و فرداها برد.

 

  • گستره مفاهیم و مصادیق فرهنگ ایثار:

مدیر خانه فراهنگ ایثار و مقاومت ادامه داد: در یک جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار نباید یک یا دو مصداق معرف فرهنگ ایثار باشد. در چنین جامعه‌ای قطعاً تمام خوبی‌ها جزئی از فرهنگ ایثار دانسته می‌شود و اینگونه نیست که مصادیق ایثار به یک یا دو عنوان، محدود بماند.

برای مثال در جامعه ما، فرهنگ ایثار به شهادت محدود و محصور نیست؛ بلکه به شهادت ختم می‌شود. شهادت اوج و ختم فرهنگ ایثار مورد نظر ماست؛ اما همة‌ آن نیست. توجه کنید وقتی فردی شهید می‌شود، می‌پرسیم او چگونه آدمی بود؟ این چگونه آدم بودن، شامل مجموعه‌ای از خوبی‌ها و زیبایی‌های فکری و رفتاری واخلاقی است که در سطح فرد و جمع و جامعه، همگی از مصادیق ایثار به شمار می‌رود. این است که مصادیق ایثار و فداکاری بسیار زیاد و برابر با تمامی تجلیات انسانی انسان است.

 

  • تفکیک مطلق نهادهای فرهنگی و خدماتی(تفکیک فکر و دست):

وی در ادامه تفکیک مطلق نهادهای خدماتی و فرهنگی را از مهمترین شاخصه‌های «جامعه مبتنی ‌بر فرهنگ ایثار» دانست و گفت: متأسفانه در جامعه ما به گونه‌ای رفتار شده است که امروز ایثارگران ما متهم به «خوردن و بردن» هستند و این یکی از نتایج عدم تفکیک نهادهای فرهنگی و خدماتی است.

وی ادامه داد: جالب اینکه طبق آمار جهانی ما در طول این سال‌ها ضعیف‌ترین خدمات را به ایثارگران خود داده‌ایم و حالا شاهد چنین اتهامی به این عزیزان هستیم. یک جانباز در کره جنوبی دارای آمبولانس، پزشک و پرستار اختصاصی در تمام ساعات روز است اما کسی او را متهم به «خوردن و بردن» نمی‌کند، چراکه در کره جنوبی نهاد خدماتی از نهاد فرهنگی مجزا است و مردم، معنا را با مثال قاطی نمی‌کنند و کل فرهنگ ایثار را به صورت جزیی در صورت یک نفر نمی‌بینند. سازمان‌های فرهنگی و خدماتی را نیز با هم مقایسه نمی‌کنند و در نهایت، ارادت خود را به فرهنگ ایثارشان –هر چه باشد- حفظ می‌کنند.

 

  • عموم و شمولی وجهه قهرمان ایثارگر:

گلشنی «عمومیت داشتن وجه قهرمانی ایثارگر» را هم مورد تأکید قرار داد و درباره این ویژگی گفت: هر ایثارگری باید برای تمام جامعه قهرمان محسوب شود نه اینکه هر نهاد و ارگانی به دنبال خلق قهرمانی برای خود باشد. مثلاً در کشور ژاپن یک آتش‌نشان فداکاربرای همه کشور تبدیل به قهرمان می‌شود و اینگونه نیست که نهادی و سازمانی به این مسئله نگاه شود. و دیگر سازمان‌ها نسبت به وجود آن قهرمان، احساس بی‌تفاوتی داشته باشند.

یک قهرمان ایثارگر، یک قهرمان ایثارگر است برای تمام مردم آن جامعه و برای تمام نسل‌ها و برای تمام زمان‌ها و مکان‌ها. قهرمان ایثارگر، دیگر متعلق به سازمان، خانواده و حتی خودش نیست؛ بلکه متعلق است به همه به معنی مطلق و جامعه به وجود او افتخار می‌کند.

اما جامعه غیر مبتنی بر فرهنگ ایثار، سعی دارد ایثارگر را برای خودش مصادره کند و خودش برای آن قهرمان مراسم بگیرد و مراسم را در سازمان خودش برگزار کند و از ورود دیگران جلوگیری می کند که همه این‌ها اشتباهات بزرگی است که نباید در جامعه مبتنی بر فرهنگ ایثار اتفاق افتد.

 

  • پرهیز از ضد شعار:

وی افزود: «پرهیز از ضدشعار» هم از ویژگی‌های دیگر جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار است. به این معنا که چنین جامعه‌ای تلاش می‌کند تا به واسطه اصرار بیش از اندازه بر یک مقوله و عرضه بیش از حد آن، ارزش آن را کاهش داده و  تبدیل به ضدشعار می‌کند.

توجه داشته باشیم که شعار، بر آمده از خواست و شعور اجتماعی است و ارزش و اعتبار فراوانی دارد. عامل تهییج، هدایت و پیشرفت جمعی است و در فرایند بلند مدت، تعیین کننده سرنوشت یک ملت است؛ از این روست که باید پذیرفت که «شعار» موجود فرهنگی با ارزشی است. اما تا زمانی که با شعار (معرفی عمومی و دائمی یک پیام) به درستی عمل کرده و شعار به ضد شعار تبدیل نشود.

برای مثال، از نظر من، در ترویج فرهنگ ایثار، یکی از همین ضدشعارها در جامعه ما، نامگذاری معابر و خیابان‌ها با نام شهدا است که نه فقط تکریمی در آن نیست که بیشتر پایمال‌شدن عزت شهدا را به دنبال داشته است. چرا که آن گونه بایسته و شایسته با این موضوع مواجهه نشده‌ایم. می‌دانیم که صرف نام‌گذاری، کار با ارزشی است، تا جایی که اسلام بر «نامگذاری فرزندان با نام‌های خوب» تأکید شده است. حال در جامعه ما «شهیدان ما عزیزتر از فرزندان هستند و نام عزیزشان را باید بر عزیزترین چیزها بگذاریم».

گلشنی افزود: با این منطق که باید نام شهدا را بر بهترین ها نهاد،  «چرا نام بلند شهید همت باید امروز بر روی یک اتوبان و نام چمران یک اتوبان و نام زین الدین یک اتوبان و نام بابایی یک اتوبان و ستاری یک اتوبان و…. باشد؟ چرا نام مقدس شهدا بی‌مسما با مفاهیم عالی و ارزشی بماند و با آسفالت و ترافیک و گره بخورد؟» من این سوال را دو سال پیش هم در شبکه چهار سیما مطرح کردم که وقتی می گوییم همت، چه به یاد شما می‌آید؟ وقتی می‌گوییم بابایی وچمران و.. چه در ذهن عامه می‌گذرد؟ آیا کسی اتوبان همت را اتوبان شهید همت می‌گوید؟ حتی کلمه شهید را هم از همت گرفته ایم و شهید همت را تبدیل کرده ایم به اتوبان همت!! و این تلخ و دردناک است.

ما می‌دانیم که این نامگذاری‌ها اولا لازم است و در ثانی با نیت خدمت و حفظ یاد شهدا انجام شده و می‌شود؛ ما می‌دانیم که نباید نام و یاد شهدا از جامعه حذف شود، ما می‌دانیم که بی‌شهدا، ما هیچی نیستیم؛ پس باید بهترین‌ها را به شهدا بدهیم و بهترین کارها را برایشان بکنیم.

وی با تاکید بر اهمیت نامگذاری همه زمان‌ها و مکان ها به نام شهدا در ایران افزود: ای کاش درست‌تر اقدام کنیم. ای کاش نام اتوبان را می‌گذاشیم اتوبان «حماسه» و بعد با تابلو آن را به یاد «همت» متصل می‌کردیم. و یا اتوبان شهید بابایی را «پرواز» می‌نامیدیم و می‌نوشتیم « به یاد شهید بابایی» ، می‌نوشتیم اتوبان چریک انقلاب و آن را به نام بلند شهید چمران گره می‌زدیم و با این روش، رابطه معناداری بین مردم و شهیدان برقرار می‌کردیم.

در جای جای شهر دیده و می‌بینید که نامگذاری‌های بسیار غلط و توهین‌آمیزی در حوزه فرهنگ ایثار انجام شده است؛ مانند «سبزی فروشی ولی عصر(عج)!! » آیا به مقدسات من شیعه بدتر از این هم می‌شود توهین روا داشت؟ می‌دانیم که نیت سویی در دل این افراد نیست؛ اما نام مقدس ولی عصر(عج)، و دیگر مصادیق مسلم ایثار، چرا باید روی چنین جاهایی گذاشت؟ چه کسی چنین اجازه‌هایی را صادر می‌کند؟

من به شخصه از این قضایا همیشه در عذابم و از شهردار محترم، شورای شهر و هر مسئولی که می‌تواند اثرگذار باشد خواهش می کنم که در این موارد تجدید نظر کنند. در این مساله مهم بی‌شک می توانیم بهتر عمل کنیم و در تصحیح اشتباهات، هیچ وقت دیر نیست.

 

  • پیروی از فرهنگ کاربردی با مقبولیت همگانی

گلشنی در ادامه شاخصه دیگر «جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار» را «پیروی از فرهنگ کاربردی با مقبولیت همگانی» توصیف کرد و درباره دیگر شاخص این جامعه گفت:

تأکید بر فرهنگ‌ ارزشی و در عین حال کاربردی از دیگر ویژگی‌های یک جامعه ایثارمحور است و نباید به سراغ مفاهیمی برویم که صورت کاربردی ندارند و جنبه توصیه‌های عرفانی و اخلاقی محض دارند و نیز در جامعه ایثار محور، فرهنگی مطرح می‌شود که تمامی ملت از هر قشر و گروه و مذهب و مکتبی به آن گرایش پیدا کنند..

به عنوان مثال، در جامعه امروزی ما صحبت از «اسلام»  به طور کلی و عمومی، به به تنهایی کفایت نمی‌کند.نام بردن از اسلام به عنوان یک دین کامل و….. لازم است؛ اما کافی نیست؛ زیرا این دین مبین، باید بتواند از فکر و نظریه گذر کرده و به عمل و انجام دقیق کار برسد که در این باره، باید سراغ مصادیق کاربردی آن در جامعه برویم. قوی‌ترین، دقیق‌ترین و روشن‌ترین چهر‌ه عملیاتی و اجرایی مکتب اسلام، فرهنگ ایثار است. فرهنگ ایثار در واقع، تفسیر عملی قرآن کریم است و با وجود فرهنگ ایثار، کسی نمی‌تواند دین اسلام را درویش مآب و انزوا گرا و شعاری و نصیحتی بنامد؛ زیرا دین اسلام، دینی است علاوه بر مفاهیم و نظریه‌ها و معارف دقیق و عالی برای دل و قلب و اندیشه، حوزه عملکردی برای دست را هم تعریف کرده و نوع رفتار و عمل هر کار و هر فرد را مشخص کرده است. بنابراین، فرهنگ ایثار، صورتی کاربردی از مفاهیم و تعالیم اسلام است و فوق‌العاده حائز اهمیت است. این است که ترویج فرهنگ ایثار در جامعه ما به معنی ترویج عملی اسلام در ایران و جهان و ترویج عملی قرآن کریم است.

 

  • ترویج فرهنگ ایثار منهای سیاست:

وی «ایثار منهای سیاست» را از دیگر ویژگی‌های جامعه مطلوب توصیف کرد و افزود: در تمام کشورهای موفق این ویژگی رعایت شده است و متأسفم که امروز در کشور ما شاهد فعالیت حزبی سیاسی تحت عنوان «ایثارگران» هستیم. این یک سواستفاده رسمی از مقوله ایثارگری است. چرا که فرهنگ ایثار اگر چه در تمام بخش‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جریان دارد و اثرگذار است، اما بعد اصلی آن مردمی‌ست و نباید آن را امری سیاسی کنیم و بین آن و مردم یک جامعه فاصله بیفکنیم.

سیاست باید در خدمت فرهنگ ایثار باشد و نه برعکس. این که با مقوله فرهنگ ایثار با ژست سیاسی و گرایش سیاسی و جناح سیاسی روبرو می‌شویم یعنی چه؟ حزب ایثارگران به چه معنی است؟ به این معنی است که هر کس جزو این حزب نباشد، ضد ایثارگر است؟ من نمی‌فهمم که ماده ده احزاب یا هر کس دیگری که به این اسامی مجوز داده کیست و چرا، اما می‌فهمم که کار خطایی است و باعث ضربه زدن به فرهنگ ایثار می‌شود.

ما باید از فرهنگ ایثار اول صیانت و حفاظت کنیم و بعد مدعی ترویج آن باشیم. صیانت از فرهنگ ایثار- یا هر فرهنگ ارزشی در هر جامعه- اولویت آن جامعه است. سیاسی کردن، به معنی ایجاد دودستگی و چند دستگی در جامعه است زیرا یک حزب سیاسی، طرفداران و مخالفان خود را دارد.

گلشنی در ادامه افزود: معتقدم این نوع نامگذاری بر روی احزاب و گروه‌های سیاسی بدترین شکل از نابود کردن فرهنگ ایثار است و باید مورد بازنگری دقیق قرار گیرد.

 

.- تاکید بر بعد فطری- انسانی فرهنگ ایثار

مدیرخانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت ارشاد «تأکید بر بعد فطری فرهنگ ایثار به جای ابعاد فکری و مذهبی» را از دیگر شاخصه‌های جامعه ایثارمحور توصیف کرد و گفت: نقطه اشتراک فرهنگ ایثار در تمام کشورهای جهان همین «فطرت» است و باید از طریق آن فرهنگسازی صورت بگیرد.

می‌دانیم که هر فرهنگی اگر نتواند صادر بشود، می‌میرد و فرهنگ ایثار هم باید قابلیت صدور داشته باشد. قابلیت صدور فرهنگ ایثار در این ویژگی نهفته است. ما مجبور به صدور فرهنگ ایثار هستیم. ما مجبوریم به جهانیان تفاوت شهادت شیعی را با انتحار داعشی نشان دهیم وگرنه آن‌ها چگونه می‌توانند شهادت را از انتحار تشخیص دهند؟ وجهه فطری بودن ایثار و فداکاری در انسان می‌تواند راه اصلی حرکت به سمت مردم جهان باشد و هست.

 

. شکل گیری مکاتب فرهنگی ادبی و هنری بر مبنای فرهنگ ایثار:

وی شکل گیری مکاتب ادبی و هنری فرهنگ ایثار را هم به عنوان یکی دیگر از  شاخص‌های جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار توصیف کرد و گفت: در جوامع مبتنی بر فرهنگ ایثار، تمامی فرهنگ و عناصر فرهنگی در اختیار فهم و ترویج فرهنگ ایثار قرار گرفته است و به همین خاطر، ادبیات و هنر نیز مستخدم ترویج فرهنگ ایثار شده اند؛ از این روست که مکاتب ادبی، هنری و حتی علمی و فلسفی مبتنی بر فرهنگ خود را به وجود آورده‌اند.

گلشنی با تحلیل وضعیت ادبیات داستانی و هنرهای تجسمی و نمایشی بعد از انقلاب افزود: برای نمونه، ما به شدت در این سال‌ها بر روی تولید فیلم و سینمای دفاع مقدس تأکید کرده‌ایم و تاحد امکان فیلم دفاع مقدسی ساخته‌آیم؛  اما این به معنای  خلق مکتب سینمای ایثار نیست و این تولیدات در بهترین حالت، آثاری مصداقی و ضدجنگ هستند و ما برای رسیدن به نقطه مطلوب نیاز به شکل‌گیری مکتب ایثار در ادب، هنر و فرهنگ خود داریم.

مکتب ادبیات داستانی ایثار، قابل تعریف است. مکاتب دیگر در حوزه نمایشی، موسیقی، تجسمی و… نیز قابل تعریف‌هستند اما به این نکته ندیدم که توجهی بشود و حداقل این فرضیه را مورد بررسی قرار داده و رد یا قبول کنند. معتقدم که جامعه ما به شدت به انجام این کار نیاز دارد.
ایرج گلشنی پس از برشمردن و پرداختن به برخی از شاخص‌ها و ویژگی‌های «جامعه مبتنی‌بر فرهنگ ایثار» گفت: باید توجه داشت که در یک جامعه، فرهنگ عمومی به خودی خود معنایی ندارد و به شدت برای اهمیت و هویت خود، نیاز به یک فرهنگ پشتیبان دارد تا تمامی خرده‌فرهنگ‌های خود را در یک صورت و نما نشان دهد. آن فرهنگ اصیل، ارزشی و خاص هر جامعه است که باید به عنوان مقوم معرفی شود و گرنه فرهنگ عمومی هر کشور به مثابه جنگلی از خرده فرهنگ‌های پذیرفته شده عمومی و مردمی که با گذشت زمان و با تبلیغات به راحتی قابل تغییر است. فرهنگ عمومی اگر به فرهنگی قوی و ارزشی قائم نباشد، به راحتی قابل تغییر است. به یاد بیاوریم بسیاری از فرهنگ‌های دوران قبل از انقلاب را که دیگر نون و نشانی از آن‌ها نیست.

در حال حاضر و در دورانی که در فضای انقلاب اسلامی تنفس می‌کنیم، فرهنگ ایثار در کشور ما می‌تواند بهترین مقوم برای فرهنگ عمومی باشد. باید فرهنگ ایثار به عنوان مقوم فرهنگ عمومی کشور به رسمیت شناخته شود. باید با تمام وجود بر این مهم تاکید و تکیه کرد که فرهنگ عمومی ما بدون فرهنگ ایثار، پوچ و بی معنی است همان طور که فرهنگ عمومی هر کشوری بدون فرهنگ ارزشی آن جامعه بی‌معناست.

فرهنگ ایثار مانند ستون وسط خیمه برای فرهنگ عمومی است که اگر نباشد، خیمه و خرگاه معنایی نخواهد داشت. فرهنگ ایثار، مقوم فرهنگ عمومی است و فرهنگ عمومی قائم به فرهنگ ایثار است و این قاعده ای جهانی است.

وی وارد تحلیل استراتژی های اجرایی شد و  افزود: توجه به وجوه فراملی فرهنگ ایثار و حذف موازی کاری از نکاتی است که در زمینه اجرایی شدن شاخصه‌های فوق در جامعه باید مورد توجه قرار گیرند.

مدیرخانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت ارشاد بخش پایانی اظهارات خود را به تطبیق شرایط کشور ژاپن با ایران در بهره‌گیری از فرهنگ ایثار اختصاص داد و گفت:‌ فرهنگ سامورایی در طول تاریخ، یکی از ضدانسانی‌ترین و غیرمنطقی‌ترین فرهنگ‌ها بوده است که بر اساس آن، یک انسان می‌توانسته در ازای  یک کلوچه برنجی، انسانی دیگر را بکشد!

وی در ادامه گفت: ژاپن بعد از جنگ جهانی متوجه خلأ فرهنگ ایثار در میان مردم خود شد و اینگونه بود که با سرمایه‌گذاری روی همین فرهنگ ضدانسانی «سامورایی»، آن را تبدیل به فرهنگی بزرگ، مقدس و قهرمانانه در میان مردم خود کرد.

امروز در ژاپن هر کس در کارش موفق نباشد، بر اساس همان فرهنگ سامورایی بازسازی شده، «هاراگیری» می‌کند که همان کشتن خود در فرهنگ سامورایی است. یا اگر کسی از فرط کار زیاد، جان خود را از دست بدهد به او افتخار می‌کنند. از این نمونه‌ها در ژاپن و چین و دیگر کشورهای امروز بسیار است. در چین اگر کسی سر کارش چرت بزند، پاداش می‌گیرد زیرا بر اساس فرهنگ ساخته و پرداخته شده، کسی شک نمی‌کند و فکر نمی کند که او شب را به خوشگذرانی گذرانده و چرتش را به محل کار آورده! این باور و این نوع رفتارها فقط از یک فرهنگ ارزشی بر می‌‌آید.

حال این در حالی است که ما دارای یکی از غنی ترین، قوی‌ترین و ریشه‌دارترین فرهنگ‌های ارزشی دنیا هستیم و آن فرهنگ ایثار است. در طول تاریخ کهن از آرش کمانگیر گرفته تا امروز، فرهنگ ایثار ما سرشار از موارد متعدد و جالب و زیباست. با ورود اسلام به فرهنگ ایران و شکل گیری فرهنگ ایرانی-اسلامی، این فرهنگ باز هم غنی‌تر و شریف‌تر شد و ما را دارای بهترین خزینة فرهنگی کرد.

بی شک فرهنگ ایثار ما قوی تر از فرهنگ ایثار ژاپنی‌هاست؛ اما چرا آن ها آن قدر خوب آن را به بهره برداری رسانده اند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟ چرا رهبر عزیز ما باید فریاد بزند که « به کی بگویم که من دغدغه فرهنگ دارم»؟ همه این‌ها نشان می‌دهند که ما آن فرهنگ غنی و اصیل و عمیق و شیعی ایثار را هنوز نتوانسته ایم خوب بفهمیم، خوب بفهانیم و خوب ترویج دهیم.

امیدوارم شورای عالی ترویج و توسعه فرهنگ ایثار، مغز متفکر  و دلیل راه باشد تا فرهنگ ایثار را همه با هم، یک‌صدا، هم‌نوا و با یک استراتژی مشخص در سطح ملی و بین‌آلملل ترویج دهیم.

خانه فرهنگ ایثار و مقاومت، همواره آماده است تا هر امری را اطاعت و هر برنامه‌ای را اجرا کند مشروط به تحقق اهداف سند ابلاغی مقام معظم رهبری-مدظله العالی.

والسلام.
گفتنی است د پایان این نشست، حجت الاسلام شهیدی ، -معاون محترم رئیس جمهور و دبیر شورای عالی ترویج و توسعه ایثار و شهادت- در جلسه حضور یافته و با حضار به گفتگویی صمیمانه پرداخت. مدیر خانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای همکاری هر چه بیشتر با شورای عالی اعلام آمادگی کرد. 

 منبع:‌   khaneisar.ir




موضوع مطلب :


 

 

همدلی و همزبانی بدون توسعه فرهنگ ایثار امکان ناپذیر است

 

 

فرهنگ، مبنای هر فعالیت فردی و اجتماعی است و بدو ن وجود فرهنگ مناسب، یک فعالیت فردی یا اجتماعی به نتایج دلخواه نمی رسد.

فرهنگ، به مثابه یک بوم صاف و آماده برای ترسیم یک نقاشی زیبا و دیدنی است؛ اگر بوم نامناسب باشد، نقاشی مناسبی به دست نمی دهد حتی اگر ماهر ترین نقاش ها آن را تصویر کنند.

بنابر این، برای اقدامی بزرگ و اجتماعی مانند همدلی و همزبانی آن هم در سطح ملی و مرتبط با دو نهاد دولت و ملت، زمینه فرهنگی لازم باید ایجاد شود وگرنه ، راهبرد سال که باید جامعه ایرانی را برای سال های سال بیمه کند، در حد یک شعار ساده و تشریفاتی باقی می ماند. 

از این رو، باید به فکر جستجوی فرهنگ مناسب برای تحقق همدلی و همزبانی بود. آن فرهنگ کدام فرهنگ مشترک و فراگیر است که می تواند مبانی همدلی و همزبانی را فراهم آورد؟

به زعم ما، فرهنگ ایثار و فداکاری، درست همان فرهنگی است که می تواند در میان همه مردم ما مشترک و قابل فهم باشد و بر اساس آن همدلی و همزبانی معنا یافته و محقق شود.

بدون فداکاری و ایثار، هیچ تفاهمی صورت حقیقی به خود نمی گیرد تا همدلی و همزبانی به وجود آید؛ مخصوصا بعد از فاصله عمیقی که در دولت گذشته بین دولت و ملت افتاد و با فساد مالی مسئولان عالی آن دولت، به بی اعتمادی مردم دامن زده شد، این وضعیت موجب می شود که مظمئن نباشیم بدون رفع کدورت‌های قبلی، همدلی و همزبانی به معنی تمام اتفاق بیفتد، باید رفع تفاهم و دفع کدورت کرد.

فرهنگ ایثار و فداکاری می‌تواند زمینه همه رفع سوءتفاهم ها و پدید آمدن همدلی ها و همزبانی ها باشد؛ زیرا بر اساس این فرهنگ است که می توان انتظار داشت که جمعی از مردم از کینه ها و کدورت‌ها دست بکشند و دولت نیز گامی به سوی اعتمادسازی بیشتر بردارد و به نحوی عمل شود که دولت و ملت هر دو احساس یگانگی کنند.

با این اشاره مختصر می توان چنین نتیجه گرفت که دولت باید به توسعه فرهنگ ایثار و فداکاری اهتمام بیشتری بنماید؛ اهتمامی بیشتر از تمامی سه دهه گذشته.




موضوع مطلب :


 

همدلی و همزبانی بدون توسعه فرهنگ ایثار امکان ناپذیر است

 

 

فرهنگ، مبنای هر فعالیت فردی و اجتماعی است و بدو ن وجود فرهنگ مناسب، یک فعالیت فردی یا اجتماعی به نتایج دلخواه نمی رسد.

فرهنگ، به مثابه یک بوم صاف و آماده برای ترسیم یک نقاشی زیبا و دیدنی است؛ اگر بوم نامناسب باشد، نقاشی مناسبی به دست نمی دهد حتی اگر ماهر ترین نقاش ها آن را تصویر کنند.

بنابر این، برای اقدامی بزرگ و اجتماعی مانند همدلی و همزبانی آن هم در سطح ملی و مرتبط با دو نهاد دولت و ملت، زمینه فرهنگی لازم باید ایجاد شود وگرنه ، راهبرد سال که باید جامعه ایرانی را برای سال های سال بیمه کند، در حد یک شعار ساده و تشریفاتی باقی می ماند. 

از این رو، باید به فکر جستجوی فرهنگ مناسب برای تحقق همدلی و همزبانی بود. آن فرهنگ کدام فرهنگ مشترک و فراگیر است که می تواند مبانی همدلی و همزبانی را فراهم آورد؟

به زعم ما، فرهنگ ایثار و فداکاری، درست همان فرهنگی است که می تواند در میان همه مردم ما مشترک و قابل فهم باشد و بر اساس آن همدلی و همزبانی معنا یافته و محقق شود.

بدون فداکاری و ایثار، هیچ تفاهمی صورت حقیقی به خود نمی گیرد تا همدلی و همزبانی به وجود آید؛ مخصوصا بعد از فاصله عمیقی که در دولت گذشته بین دولت و ملت افتاد و با فساد مالی مسئولان عالی آن دولت، به بی اعتمادی مردم دامن زده شد، این وضعیت موجب می شود که مظمئن نباشیم بدون رفع کدورت‌های قبلی، همدلی و همزبانی به معنی تمام اتفاق بیفتد، باید رفع تفاهم و دفع کدورت کرد.

فرهنگ ایثار و فداکاری می‌تواند زمینه همه رفع سوءتفاهم ها و پدید آمدن همدلی ها و همزبانی ها باشد؛ زیرا بر اساس این فرهنگ است که می توان انتظار داشت که جمعی از مردم از کینه ها و کدورت‌ها دست بکشند و دولت نیز گامی به سوی اعتمادسازی بیشتر بردارد و به نحوی عمل شود که دولت و ملت هر دو احساس یگانگی کنند.

با این اشاره مختصر می توان چنین نتیجه گرفت که دولت باید به توسعه فرهنگ ایثار و فداکاری اهتمام بیشتری بنماید؛ اهتمامی بیشتر از تمامی سه دهه گذشته.

 

 




موضوع مطلب :


نشان و جایزه ایثار و رسانه برای اصحاب قلم تاسیس می شود

 

نشان ایثار و رسانه جایزه ای است مانند سیمرغ بلورین در سینما و دیگر جوایز معتبر در سطح ملی و جهانی است که به اهالی رسانه تعلق می گیرد.

با نشستی که با حضور مدیران مسئول و نمایندگان 50 نشریه ، روزنامه، خبرگزاری و پایگاه های اطلاع رسانی برگزار شد، طرح تاسیس این جایزه با اکثریت آرا به تصویب رسید. دو رای مخالف و یک رای ممتنع در مقابل آراء مثبت کاری از پیش نبرد.

در این نشست نماینده ای از پارسی بلاگ حضور نداشت که امیدواریم با توجه به بلاگ نویسان خوبی که در این سایت وجود دارند و نشان و جایزه ایثار نیز شایسته آنان هم هست، در نشست بعدی مدیر مسئول پارسی بلاگ هم حضور یابد.

در نشست تاسیس نشان و جایزه ایثار 14 نشریه به عنوان هیات موسس ثبت نام کردند تا از طرف سایر رسانه ها به تدوین اساسنامه،مرامنامه و شیوه ارزیابی و انتخاب پرداخته و موارد را برای تشکیل مجمع نهایی و تصویب آماده کنند. این هیات شنبه دوم اسفند ماه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل جلسه خواهد داد.

علاقه مندان به موضوع می توانند با شماره 33968797 یا khaneisar.ir پیگیری کنند.




موضوع مطلب :


دوشنبه 93 بهمن 13 :: 9:0 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

نخستین کتاب مردمی جهان که به ابتکار خانه فرهنگ ایثار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آغاز شد، با استقبال گرم مردم خوش فکر و فهیم ایران زمین قرار گرفت و در 35 روز 6000 نفر در طرح نگارش آن شرکت کردند و این نگارش همچنان ادامه دارد.

نخستین کتاب مردمی جهان ، نه کتاب بلکه سمبلی است از حضور مردم ایران و جهان در زیر یک پرچم و آن چیزی نیست جز فرهنگ شریف و انسانی ایثار و فداکاری.

این اثر بکر و نفیس که مجموعه ای از نظرات، آرا و دل نوشته های مردمی را با موضوع ایثار و فداکاری در بر دارد به وسیله گروهی از استادان مجرب از جمله استاد مجید قیصری، دکتر راضیه تجار، استاد عباس براتی پور، استاد بیگی حبیب آبادی ، ایرج گلشنی بررسی شد و بهترین نوشته ها برای نشر در قالب یک کتاب مهیا گردید. این اثر هم اکنون توسط تیمی به سرپرستی استاد اسدالله امرایی درحال ترجمه به زبان انگلیسی است.

این اثر یک دعوت نامه مردمی به تمام انسان های آزاده ایرانی و غیر ایرانی است برای اندیشیدن به بهترین خصلت انسان و تفکر در باب انسانیت و بازگشت به انسانیت. این اثر در حقیقت مرام‌نامه‌ی مردمی است برای توجه به خوبی‌ها و تبری از زشتی‌ها.

تمامی آثار نوشته شده توسط مردم در سایت خانه فرهنگ ایثار در حال بارگزاری است و شما می‌توانید با مراجعه به این سایت ، بخشی از آثار مردمی را در بخش کتاب مردمی ملاحظه نمایید و در صورت تمایل با تماس با بخش کتاب خانه ایثار به جمع نویسندگان این اثر جالب بپیوندید.

همراهی با این اقدام نمادین، می تواند اتحاد ملی را قوت بخشیده و قلب‌های مردم را بیش از پیش به هم نزدیک کند. به همین دلیل است که علاقه‌مندم در این وبلاگ از این اقدام تحسین برانگیز سخن بگویم. 

khaneisar.ir

33908282




موضوع مطلب :


اعطای نشان و جایزه ویژه به خبرنگاران برتر حوزه ایثار و رسانه
نشان و جایزه ایثار و رسانه

با حضور چندتن از سیاستگذاران و علاقه‌مندان عرصه فرهنگ و ایثار در یکی از نشست‌های تخصصی نمایشگاه مطبوعات، موضوع اعطای نشان و جایزه ویژه ایثار و رسانه به تصویب رسید.


به گزارش خبرگزاری فارس، در نشستی چندجانبه که ظهر دیروز، پنج شنبه، 22 آبان ماه با حضور چندتن از سیاستگذاران و علاقه‌مندان عرصه فرهنگ و ایثار در سالن شماره یک محل نشست های جنبی نمایشگاه مطبوعات برگزار شد، موضوع اعطای نشان و جایزه ویژه ایثار و رسانه به تصویب رسید.

در این نشست که با حضور حسن محرابی، مدیر کل مطبوعات و خبرگزاری های داخلی، سعید الفتی، مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور ایثارگران، ایرج گلشنی مدیر خانه فرهنگ ایثار و تنی چند از اصحاب رسانه برگزار شد موضوع ضرورت رصد اخبار و گزارش‌های مرتبط با فرهنگ ایثار، تکریم خبرنگاران و رسانه‌هایی که به این امر مهم به نحوی برجسته و شایسته می‌پردازند مطرح و مقرر شد؛ نشان و جایزه‌ای سالانه تحت عنوان «نشان و جایزه ایثار و رسانه» تاسیس شود.

همچنین قرار براین شد که نشان ایثار و رسانه در دو بعد مرتبط با ایثار شامل فرهنگ جهاد و شهادت و فرهنگ ایثار و فداکاری به مفهوم عام طراحی و اجرا شود.

تشکیل ستاد موقتی برای پیگیری و اطلاع رسانی این موضوع به تمامی رسانه‌ها و ایجاد زمینه برقراری ستاد دائم و شروع فعالیت دبیرخانه این نشان از دیگر مصوبات این نشست بود.



علاقه‌مندان جهت اطلاع بیشتر به سایت khaneisar.ir  مراجعه فرمایند و یا با شماره 33908282 تماس حاصل نمایند.




موضوع مطلب :


شنبه 93 آبان 3 :: 4:22 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

داعش، حسین (ع) ندارد

مدتی است که افکار عمومی ، درگیر پدیدة افراطی‌گری است و در این میان، سلفی‌گری تکفیری، بشتر از هر چیز دیگری خودنمایی می‌کند و این روزها در شمایل «داعش» بیش ازهر روزگار دیگری تحرکات زیادی و نیز موفقیات حیرت‌انگیزی داشته است.

داعش که این روزها در سوریه و عراق، یکه‌تازی می‌کند و اخیرا هم در برخی کشورهای افریقایی دولت تشکیل داده است، نشان می‌دهد که با تمام قوا به میدان آمده و همه چیز را برای خود می‌خواهد.

جنگجویان داعشی، با تمام وجود می‌جنگند. مهم نیست چرا و به چه دلیل، مهم ا ین است که برای یک جنگ تمام عیار، نیاز به روحیه‌ای کوه مانند است که از فشار و مرگ نهراسد و این روزها، جنگجویان داعش این ویژگی را دارند و بی‌هراس هجوم می‌آورند و بدون هیچ ترسی می‌جنگند.

تاریخ گواهی میدهد مغول‌ها وقتی به سرزمین‌های دیگر حمله ور می‌شدند، تا آخرین حد توان خود مایه می‌گذاشتند و هرگز به فکر فرار و عقب نشینی نبودند. این که بدانیم مغول‌ها با چه انگیزه‌ای چنان سلحشورانه می‌جنگیدند، مهم نیست؛ مهم این است که به هر دلیل ممکن، هم مغول‌ها سلحشورانه می‌جنگیدند و هم داعشی‌ها با تمام توان می‌جنگند و هم دیگر گروه های تکفیری.

در کنار این‌ها، گروه کوجکی در کوبانی در برابر قدرت حیرت انگیز داعش که بر آمده از مدرن‌ترین سلاح‌های روز است مقاومت می‌کنند و آن‌ها - که عده زیادی از آنها زن و دختر هستند- تا آخرین قطره خون می جنگند. انگیزه این ها هم مهم نیست؛ مهم این است که نیرویی خارق‌العاده ، این عده کوچک را با سلاح‌های سبک، در برابر عدة زیاد و سلاح های سنگین مقاوم کرده است و به هیچ قیمتی حاضر به واگذاری کوبانی نیستند.

این است که به نظر می رسد برای شکست امثال داعش، نیرویی قوی تر از آن‌ها لازم است. نیرویی که حس سلحشوری و رفتار جنگاورانه ما را به مراتب قدرتمندتر از سلفی‌های وحشی قرار دهد.

در جستجوی انگیزه‌ها و داشته‌ها که باشیم، به این نتیجه می رسیم که انگیزه و داشته‌های آن‌ها مهم نیستند؛ بلکه انگیزه و داشته‌های ماست که اهمیت دارند و بقای ما را ضمانت می‌کنند.

در برابر تهدید داعش و امثال داعش، اگر کردهای کوبانی ، انگیزه‌ای مانند وطن دوستی و ملی‌گرایی و قوم گرایی دارند ، ما انگیزه‌هایی به مراتب بزرگ تر و داشته‌هایی به مراتب قوی تر داریم.

در نبردهای سلحشورانه و بی‌باکانه، ما داشته ای مانند امام حسین(ع) و یاران وفادارش داریم که تسلیم و عقب‌نشینی و ترس در قاموس آن‌ها راه ندارد و انگیزة شهادت درست در راه خدای تبارک و تعالی، به مراتب قوی تر از انگیزه‌های ملی گرایی و خاک گرایی است.

در برابر داعشی‌ها و امثال داعش که جریان تازه نیست و آخرین آن‌هم نیست؛ باز این ما ییم که داشته‌ای بزرگ به نام عاشورای حسینی داریم و انگیزه‌آی بزرگ تر به نام شهادت حقیقی.

محرم، روزهایی با خود می‌آورد سرشار از این فکرها. فکر بررسی داشته و انگیزه ها و توان‌ها و این باور که مهم نیست جریان‌های سلفی با شیعه چه می‌کنند، بلکه این مهم است که شیعه چه می‌تواند بکند.

با دخالت دادن تاریخ حیرت آفرین عاشورا دراین محاسبات، می‌توان با قاطعیت گفت که شیعة واقعی نه تنها می‌تواند از خود در برابر این موجودات دفاع کند؛ بلکه با داشتن حسین(ع)، کاری نیست که از عهده شیعه واقعی بر نیاید.

مهم ایننیست که داعش چه دارد، مهم این است که داعش حسین(ع) ندارد.




موضوع مطلب :


یکشنبه 93 مهر 27 :: 11:9 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

ازخرمشهر تا کوبانی

کوبانی اکنون می‌رود تا به تندیسی از مقاومت تبدیل شود و خاطره‌ای خوب بشود برای آنان که نسبت به آن شهر و دیار، دل‌بستگی دارند؛ مخصوصا قوم کرد.

وقتی کوبانی و مقاومت دلیران آن مرز و بوم در برابر مغول‌های زمانه، مورد تحسین همه قرار می‌گیرد، به فکر فرو می‌رویم و مصداق آن را در تاریخ و جغرافیای خود جست وجو می‌کنیم. جامعه، دچار نوعی حسادت و خوی رقابت می‌شود و می‌خواهد بگوید که او نیز چنین مقاومت و سلحشوری‌هایی را داشته و حتی بشتر از آن. 

من به سرعت یاد خرمشهر و مقاومت دلیرانة مردان و زنان آن سرزمین خدایی می‌افتم و هر چه از مقاومت چهل روزه می‌دانم در ذهنم نقش می‌بندد. چهل روز مقاومت در برابر ارتشی سراپا مسلح که اکنون داعش نمونة کوچکی از آن است. 

درست است که قهرمانان ما نتوانستند مانند کوبانی خرمشهر را از سقوط نجات ببخشند؛ اما عقب ننشستند تا آخرین لحظه و تا آخرین نفر و تا آخرین قطرة خون. 

از خرمشهر که بگذریم، همین دزفول را به یاد آریم که به رغم هشت سال موشک باران - به قول رزمنده‌ها موشک‌های دوازده متری در کوچه‌های یک متری- حتی یک روز از شهر خارج نشدند و مردم قهرمانش تا آخرین روز جنگ ماندند و مقاومت کردند و مدال مقاوم‌ترین شهر کشور را به دست آوردند.

و بعد از دزفول، گیلان غرب، که دومین شهر مقاوم کشور لقب گرفت زیرا به رغم دوبار اشغال کامل در طول جنگ توسط بعثی‌ها، در کوه‌های اطراف مقاومت خود را ادامه دادند و شهر و دیار را ترک نکرده و به دیگر شهرها مهاجرت نکردند. 

اما ، بعید می‌دانم نسل نوجوان و جوان ما از خرمشهر و دزفول و گیلان غرب چندان خاطره‌ای در ذهن داشته باشد؛ زیرا امروز کوبانی را بیشتر از خرمشهر می‌شناسند.

این اتفاق وحشتناک و این فراموشی خطرناک دلایل زیادی دارد، یکی از آن دلایل، دور کردن مردم از جشن سوم خرداد و سیاسی و دولتی کردن گرامیداشت مقاومت غیرتمندانه خرمشهر قهرمان است طوری که مردم آن مقاومت سلحشورانه را کمتر به یاد می‌آورند.

اما در کوبانی- درست بر عکس ما- این مردم هستند که به هر شکل ممکن، مقاومت قهرمانان خود را می‌ستایند و آن را دارند تبدیل می‌کند به تندیس مقاومت در قرن بیست و یکم. 

ستایش خودجوش و مردم کرد در هر جای دنیا به هر طریق ممکن از جنگجویانشان در کوبانی، آن شهر را به نمادی از مقاومت مبدل ساخته و باعث روحیه برای دیگر جنگجویان کرد شده است و این در حالی است که اگر تبلیغات و اطلاع رسانی دولتی نباشد، ما از سوم خرداد هم بی‌خبر می‌مانیم تا برسد به تاریخ دیگر عملیات‌های بزرگ. 

وقتی خط سیر تاریخ  از خرمشهر ما تا کوبانی آن‌ها را دنبال می‌کنیم می‌بینیم که لازم است در روش تبلیغی خود در باره قهرمانان و مقاومت‌های بزرگ ملی و مکتبی‌مان تجدید نظر کنیم و تاریخ و جغرافیای برجسته کشورمان را به مردم برگردانیم و بگذاریم مردم با آن تاریخ و جغرافیا احساس یگانگی کند. 

همین هفته دفاع مقدس که گذشت، کسی نداست کی آمد و کی تمام شد؟! بجز چند فیلم سینمایی و چند برنامه تلویزیونی و چند نمایشگاه نصفه و نیمه از ارتش و سپاه، هیچ چیز دیگری پیدا نبود و اگر همه چیز پیدا بود یک چیز گم بود و آن حضور خودجوش مردمی بود. 

امید که زمانی برسد مردم ما روزهای اوج دفاع مقدس را خود به خاطر بیاورند و خودشان با گل و شیرینی آن را گرامی بدارند و منتظر اعلامیه و اطلاعیه‌های دولت نمانند. و چقدر زیبا و باشکوه است آن روز.

http://www.farhangnews.ir/sites/default/files/content/images/story/91-12/08/294455_orig.jpg




موضوع مطلب :



دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 199257