سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یکشنبه 90 آبان 29 :: 11:29 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

ای وای باز محرم می آید!!!

ای وای باز محرم می آید تا بساط بساط چی ها باز گسترده تر شود. بساط چی ها حلق و زنجیر و طبل آماده کرده اند تا بار دیگر حسین ع را به سینه دیوار بنهند و به سم مظلومیت دوباره بکشندش تا گرمی بازارشان را با نشان دادن مردی مفلوک و بیچاره که عاقبت سرش به نیزه می شود، گرم کنند.

ای وای باز محرم آمد تا مداحان عاشق نمای احمق، دوباره زنده کردن نام حسین ع را بر اساس منطق گریاندن مردم بدانند و هر چه می توانند طوری توصیف کنند که مردم بیشتر گریه کنند.

بساط چی ها، زنجیرهایشان را سنگین تر می کنند تا بازار آهن و زنجیر غوغا شود و مردمی ساده و صمیمی را به بهانه ی حسین به پای بساطشان بکشند و باز مظلوم مظلوم راه بیندازند و حسین را باز هم مفلوک کنند و به عنوان انسانی که لایق دل سوزندان و گریه کردن است معرفی نمایند.

ای وای باز محرم آمد تا وبلاگی ها، رنج چهار کلمه حسابی نکشند و به نام حسین ع شعرها و نوشته های پر از غم و ماتم را در وبلاگ هایشان قرار دهند تا یک بار دیگ با کشتن دوباره ی حسین ع آپ شوند.

ای وای...

باز همه جا می نویسند، محرم ماه ماتم، محرم ماه غم ، محرم ماه گریه و می نویسند حسین مظلوم حسین عطشان حسین...

هر چه که مصرف اشک درآوردن داشته باشد می نویسند، اما دریغ از این که بدانند شهادت حسین ع اول تبریک دارد و بعد تسلیت. شهادت این قهرمان نامی، مبارک ها دارد بر تمامی قهرمانان راه عشق و آزادی. تن دادن به سلاخی خود و برادران و یاران و اسارت خانواده، شرف دارد به هزاران زندگی با ذلت.

افسوس که در میان اشک هایی که مداحان احمق از مردم ساده می کشند، تمام شهامت ها و دلاوری ها و آزادمردی ها و بزرگی های حسین و یارانش رنگ می بازند.

افسوس که فلسفه ی محرم چیزی جز آه و درد و دریغ نیست و اصالت شیدایی و شورآفرینی حماسه ی بی بدیل کربلا جایش را به تعزیه ای تکراری می دهد.

ای وای باز محرم می آید تا حسین را دوباره مظلوم کنند و دوباره بکشند و بر جسدش گریه کنند.

ای وای محرم می آید تا یک قدم دیگر به تحریف ها نزدیک تر شود و هویت واقعی محرم برود به نام عشق و علاقه و اشک در میان انبوهی از هق هق به دور از شناخت حقانیت حسین و فلسفه ی قیام حسین در میان عوام به رهبری عده ای مداح بی سواد، عده ای شاعر نمای بی معرفت و جمعی وبلاگ نویس بی حال که حال جستجوی مطلب یا نگارشی بر اساس شهامت و شهادت راستین ندارد ، گم شود.

ای وای...

 




موضوع مطلب :


پنج شنبه 90 آبان 26 :: 11:35 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Calibri; panose-1:2 15 5 2 2 2 4 3 2 4;} @font-face {font-family:"B Davat"; panose-1:0 0 4 0 0 0 0 0 0 0;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; line-height:115%; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoChpDefault { font-family:"Calibri","sans-serif";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page WordSection1 {size:8.5in 11.0in; margin:117.0pt 1.0in 1.0in 1.0in;} div.WordSection1 {page:WordSection1;} -->

نازنینا!  نازهایت  را خریدن  ساده  نیست     

      با چنین دستی،  به دامانت  رسیدن  ساده نیست

دست، کوتاه و شولایت   بلند  از  کوه ها      

     سنگ خواهش ها به زیر پا کشیدن ساده نیست

ای دلیل  زندگانی  بی تو  جسمی  مرده ام     

     گر نباشی روح  در جسمم  دمیدن ساده نیست

خنده می خواهد بهانه گریه می خواهد دلیل     

    گر خزان خواهد، گل از گلزار چیدن ساده نیست

طاقتم آمد به سر، یک لحظه در اشکم نگر     

     چشم  بستن    تا حقایق  را  ندیدن  ساده نیست

کاش  مرگی  بی خبر، گیرد سراغم  با  تبر   

     حرف  سرد  از مردمی احمق شنیدن ساده نیست

از مناجاتی  دگر  با سجده ات    منعم  مکن      

    یک شبه از بت پرستی ها  بریدن  ساده نیست

تا ابد  با  من  بمان  دانی  به  جانم  جای  تو     

       بار دیگر   دلبری   دیگر   گزیدن  ساده نیست

شب گهی بهتر ز روز از شهد لبهایت بپرس     

    گاه  بی ظملت،  به مقصودی  رسیدن ساده نیست

بی خبر گفتی  بپر،  پرواز را آغاز کن

آسمان غمبار گر باشد پریدن ساده نیست

شعر از ایرج گلشنی

 

 




موضوع مطلب :


دوشنبه 90 آبان 16 :: 5:36 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

نذر باران کرده بودی، عشق را پیدا کنی؟

با نم باران، دلی را   واله و   شید ا کنی؟

آن نم باران تویی، احساس در باران تویی

چون تویی باران، دگر خواهی چه را پیدا کنی؟

تا که دل ها غم   زدایند   از ضمیر روزگار

گر بباری خوشترست  تا صبر تا  فردا کنی

مر نمی بینی فصول رنجش دل های سرد؟

فصل ها شد سال ها تا عشق را حاشا کنی؟

آی باران، آی باران، گر  بباری  عشق  را   

جان  و دل را پاک تر،از دامن  لیلا   کنی

ور نباری، زرد می گردد نهالی   در  حیات

 خاک   می میرد. بمیرد، جور باگل ها کنی

از   دلم  بشنو، بیـا یک بارش پر شور  را

 نذر    کن   تقدیم  به  آواز  بلبل ها  کنی

غزلی از ایرج گلشنی




موضوع مطلب :


یکشنبه 90 آبان 1 :: 10:3 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

احساس به جای اندیشه!

 

وقتی احساسات به جای تعقل می نشیند و فضا را حساس می کند، نه فرصت تحلیل باقی می ماند و نه نتیجه گیری درست. این است که مسائل آن گونه که شایسته است، به فهم نمی آیند و لاجرم آن چه به عنوان تصمیم یا نتیجه مطرح می شود ، غلط و گاه مزخرف است!

تبعیت از رهبری، یکی از وقایعی است که در کشور ما به سرعت به سوی احساسی عمل کردن پیش می رود و روز به روز ارزش رهبری جامعه را کاهش می دهد.

چسباندن عکس های رهبر در هر جا.

دستمایه شدن تصویر مقام معظم رهبری برای هر کاری

نگارش بخشی از سخنان رهبر به سلیقه و ذوق افراد برای سودجویی!

عدم توجه به اصل پیام و ماهیت سخن

درخواست های بی جا که در شآن رهبری نظام نیست(مانند درخواست های صنفی و محلی از حل مشکلات فلان صنف و اتحادیه تا آسفالت فلان کوچه!!)

و....

همه ی این ها نشان از چند نکته مهم دارد:

اول: مردم تحت فشار مسائل جاری برای حل مسائل خود به هر دری می زنند.

دوم: جایگاه رهبری نظام در حد جایگاه یک مدیر اجرایی تنزل یافته است

سوم: مردم و مسئولان نمی دانند که باید از رهبری چه بخواهند و چه توقعی داشته باشند.

چهارم: مردم از شعار های دولت و سیاستمداران خسته و ناامید شده اند.

پنجم:..

اغلب مردم انتظار دارند:

رهبر، به همه ی امور جاری آنها رسیدگی کند!

رهبر، رئیس جمهور را دور زده و به جای او تصمیماتی در سطح اجرایی بگیرد.

رهبر، حل مشکل یک منطقه را به منطقه ی دیگر ترجیح دهد.

رهبر، به جای اقدامات خاص در سطح رهبری نظام با دید کلان ملی و فرا ملی به مسائل شهری و روستایی توجه کند.

رهبر، از جایگاه رهبری خود نزول کرده و به طرح مسائل خاص محلی و منطقه ای مبادرت کند.

رهبر...

همه ی این ها از کج اندیشی ها و سطحی اندیشی های مراجع آموزشی و تربیتی و رسانه ای کشور سر چشمه می گیرد. این نکته زمانی به باورم در آمد که روزنامه ی ایران از من در خصوص مطالبات صنعت چاپ کرمانشاه از رهبری!!! سوال کرد!! من کاملا متعجب شدم و دانستم که طرح مسائل معمول و سطحی از ذهن فرهنگ سازان کشور به ذهن مردم عادی می رسد. و وقتی این رسانه های پر ادعا این همه سطحی فکر می کنند، امید ی به دیگران نیست. وقتی احساسات سطحی و زودگذر جای تعقل و اندیشه را می گیرد، از رهبر انتظار حل مشکل اسفالت خیابان های شهر را خواهیم داشت!!

عکس زیر نمونه ای از فهم سطحی و ایجاد توقعات بی جا با استفاده ی ابزاری از سخنان رهبری است که در نهایت به تضعیف موضع رهبری در نظام می انجامد:

احساس به جای عقل







موضوع مطلب :



دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 199732