سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 91 فروردین 28 :: 11:36 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

بزرگ اندیشمندان تاریخ بشری، کسانی هستند که از مرز خاک و نژاد و تعلقات معمول گذشته‌اند و برای همیشه با منش انسانی و فکری خود برای همه نسل‌ها باقی مانده و می‌مانند.

روایتی است از مولانا که عبرت‌آموز است و آن این است:

کسی به ملاقات مولانا رفت و بعد از عرض ارادت بسیار گفت: می‌خواهم به مذهب تو در آیم و حنفی شوم.

مولانا در پاسخ گفت:

نگو به مذهب تو می آیم ، بگو بیا برویم آدم شویم.

برداشت من این است:

اول: آدم شدن و آدم بودن فراتر از کیش و مذهب است.

دوم: اولویت با آدم شدن است نه گرویدن به مذهب این و آن.

سوم: برای انسان های بزرگ، هر چیزی جنبه فرعی دارد و اصالت با مذهب و مکتب و مرام نیست.

چهارم: هر کسی در هر مذهبی می‌تواند آدم باشد و هر کسی با هر مذهبی می‌تواند آدم نباشد.

پنجم: دعوت به آدم شدن، جدای دعوت به مذهب یا مسلک خاص است. برای آدم شدن، مذهب خاص اصالت ندارد.

با تمام اینها، بدون شک، مذهب ، مکتب و مسلک در بهبود رفتاری و گفتاری ما آدم ها موثر است؛ از این رو، این نکته بسیار حساس را باید به درستی درک کرد که:

قاعده شکنی برای آدم‌های بزرگ معنایی دارد که برای ما آدم‌های کوچک بی‌معناست. به عبارتی، کاری که مولانا می‌کند و گفته‌ای که او بر زبان می‌آورد، در جایگاه مولانا و برای هم‌سطحان مولانا کاربرد دارد و برای امثال من، عین گمراهی است. این است که نمی‌توان به هر آن چه از این بزرگان به ما می‌رسد، به سرعت عمل کنیم. عمل کردن به این اندیشه ها شرط دارد و شرط لازم و کافی آن، چون مولانا بودن است. 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 91 فروردین 23 :: 10:45 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

http://img3.dreamies.de/img/933/b/f404oe21g1z.jpg

 

یکی از سعادت های بزرگ برای یک انسان، وجود همدم شیرین و شریف است تا جایی که نشست و برخاست با آن شیرین شریف می‌تواند در مکتب و مسلک انسان اثرگذار باشد.

این کلام نغز «کمال همنشین» از حکمت های عمیق و موثر قدمای ماست(خدا رحمتشان کند) و آنها به درستی همنشین، همدم و همصحبت را در سرنوشت انسان حاکم قرار داده اند.

همنشین در ذهنیت، فکر، خواسته، گفتار، رفتار و شخصیت آدمی اثر می‌گذارد و به اصطلاح جامعه شناختی، خرده فرهنگ خاصی را به وجود می‌آورد. مثلا گفتار و رفتار تاکسی داران، کامیون داران، معلمان، استادان دانشگاه و... با هم بسیار متفاوت و هریک ویژگی خاص خود را دارد.

قدما که خدا رحمتشان کند، اصلی مقرر داشته اند و آن این است: بگو با که نشستی تا بگویم که هستی.

از این رو، تأکید بر دوست یابی درست، ارتباط با انسان های فرهیخته و پرهیز از ارتباط با افراد سطحی را توصیه می‌کنند.

موارد دیگری بر شان و شخصیت انسان اثرگذار هستند؛ مانند سفره ای که سر آن می نشیند یا غذایی که می خورد؛ سفره به دلیل تأکیدات اسلام بر حرام یا حلال بودن محتوای آن و آداب استفاده از آن و غذا از حیث میزان بهداشتی بودن و مواد قندی و روغنی تشکیل دهنده آن. از این روست که اصل قدما را می توان تکثیر کرد و گفت: بگو بر سر کدام سفره نشستی تا بگویم که هستی یا بگو چه غذایی  خوردی تا بگویم چگونه هستی.

نتیجه کلام این که:‌ همان گونه که سفره حلال، غذای روح دینی آدمی است و خوراک ها غذای جسم آدم، همنشینی با اهل کمال و معرفت وعلم، غذای روان آدمی خواهد بود.

از این روست که باید در انتخاب همنشین و همصحبت و دوست و رفیق بسیار دقت کرد. کسانی که دوستانشان کمتر از خودشان هستند، ضرر می کنند چرا که از او به دوستشان چیزی از علم و معرفت می رسد و از دوست به او هیچ.

از این روست که کسانی که با علما، حکما، دانشمندان و استادان مبرز و برجسته در کشور ارتباطی دارند، از خوشبخت‌ترین آدم ها هستند و خود در آینده یکی از برگزیدگان این ملت خواهند بود.

سرگذشت بزرگان را که می خوانیم می بینیم در اطرافشان  گروهی از بهترینها بوده اند و این بهترین ها هستند که انسان را بهتر می کند.

آری! به درستی گفته اند:

بگو با که نشستی تا بگویم که هستی.

=====

نکته جالب این است که برخی فکر می کنند با وجود همنشین بد هم می توان زیبا ماند و سالم زندگی کرد. مثال می زنند مانند گل که همنشین خار است و گل بودن خود را حفظ کرده است. این افراد خود را توجیه می کنند تا با کسانی از جنس خار رابطه داشته باشند و خیال کنند که اثر منفی نمی گیرند.

اینان باید توجه داشته باشند که گل و خار همزیستی دارند نه همنشینی. همزیستی گل و خار و امثال اینها، رابطه ای از جنس همنشینی نیست که بر هم اثر متقابل داشته باشند؛ بلکه وجود فیزیکی آنها در کنار هم قرار گرفته است. اگر گل را با تفکری شاعرانه همنشین خار بدانیم، همان نسبت بین گل و خاک، گل و آب، گل و آفتاب و... وجود دارد؛ از این روست که به جای همنشینی بهتر است لفظ همزیستی را استفاده کنیم.

همنشینی زمانی است که بی وجود یکی بتوان زیست در حالی که در همزیستی، یکی بدون دیگری نمی تواند زنده بماند.

همنشینی منوط به اختیار انتخاب است اما همزیستی منوط به نیاز زندگی است.

همنشینی اختیاری است و همزیستی اجباری.

با توجه به این تفاوت ها می توان فرق همنشین و همزیست را فهمید و خود را از روی نادانی به تجاهل نزد و همنشین را از همزیست تشخیص داده و درست انتخاب کرد.

ذکر این نکته تفکر برانگیز است و آن اینکه همنشینی از جنس گل و پروانه است و همزیستی از جنس گل و خار.

حال بگو با که نشستی تا بگویم که هستی!




موضوع مطلب :


سه شنبه 91 فروردین 22 :: 10:4 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

 

«انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» را می توان زیباترین انجمن کشور ایران نامید؛ چرا که :

1- این انجمن با حدود یک صد سال قدمت، از نادره تشکل‌هایی است که عمری پر ثمر و طولانی داشته و دارد.

2- انجمن آثار جزو معدود تشکل هایی است که دوران سیاسی گذشته و بعد از انقلاب را تجربه کرده و بدون تغییر در ماهیت، به حیات خود ادامه داده است.

3- این انجمن با توجه به بزرگان فرهنگ، ادب، هنر و صنعت برای بزرگداشت و نکوداشت آنها تلاش می کند و از این حیث بسیار ارزشمند و دوست‌داشتنی است. هم تلاش او زیباست و هم عناصری که برای آنها تلاش می‌کند، زیبا و ارزشمندند.

4- انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سال های اخیر از حمایت مستقیم ریاست جمهوری برخوردار شد و رییس جمهور به عنوان رییس هیات امنا، جانی تازه به این انجمن بخشید. حضور رییس جمهور برای اولین بار در تاریخ بعد از انقلاب اسلامی در انجمن و سخنرانی در مراسم نکوداشت آیت الله طالقانی از اعتلای اداری و سیاسی این انجمن خبر می دهد.

5- هر جامعه ای با بزرگان خود نفس می کشد و مفاخر و برگزیدگان هر جامعه نشان از مجد و عظمت و بزرگی آن جامعه دارد؛ در این رابطه انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به عنوان نقطه ثقل بزرگداشت و نکوداشت مفاخر این سرزمین از زیباترین نقاطی است که در نقشه ایران زمین وجود دارد.

6- احداث یادمان ها و آرامگاه ها بر مزار کسانی چون فردوسی پاکزاد، حافظ لسان الغیب و سعدی شیرین سخن و... از افتخارات این انجمن است. همچنین صیانت از آثار فاخر و توجه به آثار برگزیده ملی و دینی از دیگر وظایفی است که چون در گران بر تارک این انجمن می درخشد.

و بسیار دلایل دیگر که نشان می‌دهد این انجمن زیباترین انجمنی است که در دنیای معاصر و سرشار از ماشین می‌تواند وجود داشته باشد.

متأسفانه به رغم تمام زیبایی‌ها کمتر کسانی هستند که این انجمن را می شناسند و به آن مراجعه می‌کنند. عموم مردم ایران که صاحبان اصلی این انجمن هستند، اطلاع خوبی از آن ندارند. حتی بسیاری جستجوگران علم و معرفت که سرگشته دانش و دانایی بیشتر هستند، از این انجمن بی خبرند و سری حتی به وب سایت آن نمی زنند.

وب گردان نیز کمتر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را سرچ می‌کنند و کمتر نگاهی به سایت آن می اندازند و دلیل همه اینها دو چیز است:

اول: ضعف اطلاع رسانی که معمولا همه دستگاه ها و انجمن ها و تشکل ها با آن دست در گریبانند.

دوم: تصور غلط برخی مخاطبان احساس می کنند انجمن فقط مختص برگزیدگان و مفاخر کشور است و ارتباطی با آنها ندارد و آنها نمی توانند اطلاعات خاصی از این انجمن برای جستارهای علمی خود به دست آورند؛ گرچه چنین نیست و انجمن به نور روی مفاخر علمی در همه زمینه ها منور است و هر کس می تواند از ضیاء حضور بزرگان علم و معرفت، بهره مند شود.

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در یکی از ساختمان‌های بسیار قدیمی در امیربهادر(خیابان شهید بشیری- پایین تر از میدان منیریه) واقع و پذیرای دوستداران فرهنگ و ادب این مرزو بوم پر گهر است.

سایت اطلاع رسانی آن با این آدرس در دسترس است: anjom.ir

این مختصر عرض ارادتی بود به مفاخر کشورم.




موضوع مطلب :



دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 199688