سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
دوشنبه 90 خرداد 9 :: 11:54 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

     

توضیحی در باب بند 5 اصل 156 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

 

 

اصل 156 قانون اساسی می‌گوید:

قوه قضاییه قوه‏ای است مستقل که پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی و مسیول تحقق بخشند به عدالت و عهده‏دار وظایف زیر است‏:

 1 - رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات، حل و فصل دعاوی و رفع خصومات و اخذ تصمیم و اقدام لازم در آن قسمت از امور حسبیه، که قانون معین می‌کند.

2 - احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع.

3- نظارت بر حسن اجرای قوانین.

 4- کشف جرم و تعقیب مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزایی اسلام.

5- اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین.

نکات:

اول: بند 5 از این اصل به موضوع پیشگیری از آسیب اجتماعی و وقوع جرم و اصلاح مجرمین اختصاص دارد که به طرز باورنکردنی به شدت طی سال‌های گذشته مغفول مانده و کار جدی در این رابطه انجام نشده است.

 دوم: ماهیت قوه قضاییه به بندهای یک تا چهار بر می‌گردد و بند 5 به قوه قضاییه اختصاص ندارد . به عبارت دیگر، اجرای بند 5 از اصل 156 یک موضوع کاملا ملی و مربوط به همه‌ی قوا و سازمان‌های دولتی و غیر دولتی است.

 سوم: نقش مردم در پیشگیری از آسیب‌ها بسیار مهم و جدی است که متأسفانه چندان محلی از اعراب در برنامه‌های پیشگیرانه ندارد.

 چهارم: اساس پیشگیری، اقدامات فرهنگی است؛ با این وصف، جایی مانند وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی وسازمان صدا و سیما با باید نوک پیکان و جبهه‌ی اول مبارزه با آسیب‌های اجتماعی و وقوع جرم دانست؛‌این در حالی است که این دو ارگان جایگاه تعریف‌شده‌ای در این بند ندارند! امید است با تصویب لایحه‌ی پیشگیری، این معضلات حل شده و تمامی سازمان‌ها در شورای عالی پیشگیری برای هماهنگی فکر و عملیاتی کنار هم جمع شوند.

 پنجم: با آن که ثابت شده است که زندان اثر در کاهش جرم نداشته و حتی موجب افزایش و توسعه‌‌آن شده است، کشور ما از پرجمعیت‌ترین کشورهای دنیا در داشتن زندانی است به نحوی که بیش از دویست هزار زندانی در کشور در وضعیتی نامناسب به سر می‌برند. طبق آمار موجود، زندان‌ها سرریز کرده و تا بیست و پنج درصد اضافه بر استاندارد، زندانی تحمل می‌کنند به نحوی که شب‌ها عده ای از زندانیان اصطلاحا کارتون خواب هستند و در راه‌روها (حتی در دستشویی‌ها) می‌خوابند! چنین وضعیتی اصلاً در شأن نظام اسلامی نیست.

ایران در میان کشورهای اسلامی رتبه‌ی اول زندانی و در آسیا از رتبه‌چهارم و در جهان از رتبه‌ی چهلم در تعداد زندانی برخوردار است که اگر این رتبه بندی را بر اساس نسبت جمعیتی ملاحظه کنیم، وضعیت بدتر خواهد بود.

اما واقعیت این است که مردم، نقش مهمی در پرونده سازی علیه یکدیگر دارند که منجر به تشکیل پرونده در قوه قضاییه می‌شود. بر اساس آمار، سالانه بیش از دوازده میلیون پرونده در فرایند رسیدگی است در حالی که این رقم برای کشور ژاپن به رغم جعیت دو برابر و وسعت یک پنجم نسبت به ایران، تنها دویست هزار پرونده در سال است.

مقام معظم رهبری با عنایت و تأکید بر زندان زدایی رویه‌ی اخیر قوه قضاییه را تأیید کرده‌اند بارقه‌ی امیدی است. ایشان فرموده‌اند:

این گرایشی که در قوه قضائیه برای زندان زدایی  هست، بسیار نقطه مثبت و خوبی است .

 

ششم: بند 5 اساسا ماهیت فرهنگی دارد و یا حداقل باید گفت که ابزار آن فرهنگی است، اما عجیب است که در کشور ما بیشتر با آن سخت افزاری برخورد می‌شود.

 هفتم: اطلاع عمومی از بند5 در کشور ما به شدت هر چه تمام تر محدود است و حتی بسیاری از کارشناسان حقوق به آن توجهی نکرده اند.  با این توصیف، وضعیت سایر مردم معلوم است.

 هشتم: برخی از حقوق‌دانان و قضات که به این بند طی سالیان اخیر توجه کرده‌اند، دچار این اشتباه هستند که تصور می‌کنند بند 5 اصل 156 ماهیت حقوقی و قضایی دارد و فقط آنها باید در باره‌ی آن اظهار نظر کرده و به تحلیل آن بنشینند. به عبارتی، موضوع بند5 را مانند سایر بندهای این اصل را حقوقی و قضایی می‌دانند ؛ در حالی که اساسا این طرز تلقی غلط است و بند 5 موضوعی میان رشته‌ای است و همه‌ی علوم و تخصص‌ها را مخصوصا در دو بعد فرهنگ و اجتماع در بر می‌گیرد.

 نهم: فهم و درک بند 5 اصل 156 قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وظیفه‌ی هر فرد متعهدبه این نظام و آب خاک است. هر کس باید به سهم خود، برای معرفی این بند تلاش کند.

 




موضوع مطلب :


سه شنبه 90 خرداد 3 :: 7:20 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

سوم خرداد و آسیب فراموشی ملی

 

فتح خرمشهر از جمله تاریخ‌های موفق و موثر کشور ماست که متأسفانه از درک آن دور شده و بزرگداشت آن را به باد فراموشی سپرده‌ایم.

چنین تاریخی اگر در هر کشور دیگری رقم می‌خورد، به عنوان یک روز ملی چنان مورد عنایت و توجه قرار می‌گرفت که موج عظیمی از نشاط، امید و اعتماد به نفس ملی حاصل می‌شد؛ اما این روز در کشور ما به رغم این که روزی ملی و اسلامی خوانده شده است، از رنگ و بوی معناداری برخوردار نیست.

دلایل زیادی را می‌توان برشمرد و این آسیب را توضیح داد:

اول: متأسفانه وقتی سخن از آسیب‌ به میان می‌آید، ذهن‌ها درگیر چند مورد اعتیاد و فحشا و... میشوند و قادر به درک آسیب‌های فرهنگی نیستند؛ بنابراین، بسیاری از تصمیم‌سازان و تصمیم گیران به این موضوع به عنوان یک مشکل توجه نمی‌کنند که چرا گرامی داشت سوم خرداد چنین کم روح و بی‌جان است؟

دوم: تسلط نظام فکری دولتی بر تاریخ دفاع مقدس، دلیل مهم دیگری است که باعث شده روز‌های اینچنینی بیشتر دولتی باشد تا مردمی.

بعد از فتح خرمشهر، مردم به خیابان ها ریختند و شادی‌ها کردند، در حالی که این رفتار ملی و خودجوش دیگر تکرار نشد و دولتیان با نامگداری روز و چند اعلامیه و پلاکارد این روز را گرامی داشتند و حس مردمی را از آن گرفتند.

تازمانی که مردم به خیابان‌ها نیایند، نقل و شیرینی پخش نکنند، چراغ آذین نکنند و پرچم‌ها را بر بام ها بالا نبردند، این روز بزرگ درک نشده و حق آن ادا نشده است.

فراموشی ملی به معنی کم رنگ شدن روزهای اوج یک ملت است. چنین وضعیتی عواقب وخیمی برای یک ملت در بر دارد که عدم انسجام ملی، تضعیف وحدت ملی، کاهش اعتماد به نفس ملی، کاهش نشاط ملی و افزایش خرده فرهنگ‌های معارض از جمله‌ی آنهاست.

دلایل دیگری را می‌توان بر شمرد اما به منظور رعایت اختصار، به همین اشاره بسنده می‌کنم. کاش هر ایرانی به سهم خود حتی اگر یک نوشته‌ی کوتاه باشد در این روز دین خود را ادا می‌کرد.

 




موضوع مطلب :


 

پیشگیری از آسیب‌ها

 

و نظام فکری بسیجی، مهدوی، فاطمی، علوی و اسلامی

 

قسمت  دوم:

نکته‌‌ی دیگری که در باب تفکرها و فرهنگ‌های منشعب از اسلام (تفکر بسیجی، مهدوی،‌فاطمی و....) وجود دارد، این است که جهت آنها را از نگاه عام به اسلام و اهداف آن به نگاه خاص تبدیل کرده و تنها به یکی از اهداف و یکی از نقاط مورد توجه اسلام معطوف داشته است. این اقدام باعث می‌شود که افراد در آن مکاتب، بخشی از اسلام را مهمتر از بخش دیگر بدانند و نقطه ثقل توجه،‌مطالعات و گرایشات خود قرار دهند.

چنین نگرش و چنین رویکردی در بلند مدت چه نتایج و عوارضی در بر خواهد داشت؟

یکی از عوارض آن، رشد ناهمگون مکتب اسلام در میان نسل‌ها خواهد بود.

عارضه‌ی دیگر، عدم درک کلیت اسلام و اهداف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی وسیاسی آن است.

مشکل دیگر، ورود مسلمانان به مناقشه‌های داخلی و تضادهای درونی خواهد بود.

نگارنده در کتاب مبانی و اصول فرهنگ بسیج توضیح داده است که فرهنگ بسیج، تفکر بسیج و اندیشه‌ی بسیج چیزی جز تفکر اسلام نیست و ایجاد یک نگاه یا بدعت نباید باشد. وقتی می‌گوییم فرهنگ بسیچ و بعد می‌گوییم فرهنگ اسلامی، این غلط است اما اگر بگوییم فرهنگ بسیچ به معنی توسعه‌ی فرهنگ عمل‌گرایی اسلام است؛ درست است.

در باره سایر گرایش‌های فاطمی، علوی و.... هم چنین دیدگاهی حاکم است. اگر بگوییم فرهنگ فاطمی و نظر داشته باشیم که فقط فرهنگ فاطمی درست است، فقط فرهنگ فاطمی باید اشاعه یابد، فقط فرهنگ فاطمی از آن خانم‌هاست و فرهنگ علوی از آن آقایان و.... و مواردی از این دست که متاسفانه مرسوم ورایچ شده و به دلیل عدم اطلاع رسانی درست، نتایجی مخربی در پی دارد، از آسیب‌های جدی این حوزه است که کمتر به آن توجه شده است.

توجیه موضوع با رنگ و لعاب علمی و با تأکید بر ضرورت‌ها(؟!) کاری است که بسیاری از مسئولان این نظام‌های فکری یا بهتر است بگویم شبه‌نظامات فکری انجام می‌دهند.

برداشتن وحدت،‌همدلی از میان امت اسلام و پراکنده و مشوش کرد ن افکار کسانی که فرصت مطالعات دائمی و گسترده در باب اسلام ندارند، تشویش اذهان کسانی که می‌خواهند به اسلام روی آورند از دیگر عوارضی است که این «تخصص گرایی» ها در دین اسلام حاصل کرده و خواهد کرد.

چرا چنین می‌کنیم؟

 

 




موضوع مطلب :


 

پیشگیری از آسیب‌ها

و نظام فکری بسیجی، مهدوی، فاطمی، علوی و اسلامی

قسمت اول:

اولین آسیب:

اولین آسیب همین تکه تکه کردن و جداسازی پیام‌ها و مفاهیم مکتب اسلام از یکدیگر و ساختن و پرداختن بینش‌های جزیی از آن است که نوعی فرقه‌سازی و فرقه‌گرایی را به خاطر می‌آورد.

مکتب شریف اسلام به عنوان یک دین آسمانی و انسانی، بسته‌ی کاملی از تمامی ارزش‌ها و آرمان‌های بشر است که شامل تبیین درست مبداء تا معاد و لوازم خیر و صلاح بشر است. وقتی می‌گوییم بشر، منظور ما ملک و مملکت و اشخاص و ملل خاصی نیست، بلکه تمامی ابناء بشر را در نظر می‌گیریم.

به عبارتی روشن و دقیق، دین اسلام از آن ملت خاصی نیست و این دین توسط هیچ ملتی نباید مصادره بشود.

منطق امت واحده، نشان می‌دهد که در قاموس اسلام تنها یک ملت وجود دارد و آن هم امت اسلام(امت واحده) است بدون توجه به نژاد و....

به همین روال، مکتب اسلام فقط یک مکتب است که شامل مسائل مهمی از جمله مهدویت و امثال آن می‌شود. تفکیک آنها از یکدیگر معلوم نیست به چه معناست و برای چیست؟ آیا برای اهمیت دادن به بخشی و واگذاشتن بخش دیگر؟

این تقسیم بندی‌ها به گمان توجه و تمرکزبیشتر به یک موضوع خاص، بی‌شک بدعت و فرقه‌سازی است؛ چرا که مگر می‌شود تفکر بسیجی داشت و اما تفکر مهدویت نداشت؟! مگر می‌شود تفکر فاطمی داشت و تفکر علوی نداشت؟!! و.... پس دلیل این مکتب‌سازی‌ها و تکه تکه کردن‌ها چه می‌تواند باشد؟

آیا این یک آسیب جدی نیست؟

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 90 اردیبهشت 28 :: 10:30 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

                                                                               طرح زمر از چیستی تا نقد

 

طرح موسوم به زمر که به تازگی در دستور کار شهرداری منطقه 9 قرار گفته است، از ابعاد مختلفی جالب می‌نماید.

این طرح که امید می‌رود تحولی در نظام فکر ی، فرهنگی واجتماعی منطقه 9 شهرداری تهران باشد و الگویی برای دیگر طرح‌های مشابه باشد، هنوز در شرف شدن و در مسیر تکامل قرار دارد، با این حال، موضع‌گیریهایی در باره آن شده است که در نوع خود جالب است و سخنی در باره‌ی آن، ارزش خاصی دارد که ممکن است در آینده‌ی نه چندان دور همین سخن، یکی از مهمترین دستاوردهای این طرح ارزنده به حساب آید.

نکته ای که در این نوشتار به اختصار به آن اشاره می‌کنم در خصوص «منتقدان» این طرح فرهنگی واجتماعی است:

منتقدان طرح زمر که با شعار محوری »زندگی بهتر، محیط سالم، رشد و تعالی» در جریان است و امید است تا چند هفته ی دیگر، نشانه‌های عملیاتی خود را بیش از پیش بروز دهد، سه گروه هستند:

گروه اول: کسانی هستند که ماهیت علمی و منطقی طرح را کاملا متوجه شده‌اند. این گروه با درک عمق فکری و نظری و وسعت عملیاتی و اجرایی طرح، به مدافعان و مجریان آن تبدیل شده اند و با حرارت و انرژی قابل توجهی کار می‌کنند و در حقیقت این طرح قائم به وجود آنها شده است. این افراد که تعدادشان از نظر کمی اندک واز نظر کیفی زیاد است، منطق اصلی طرح، مبنی بر این که این طرح از بنیاد و از شروع تا انتها، کاری آموزشی و فرهنگی و اجتماعی است را فهمیده‌اند و لذا در برابر دیگر منتقدان، صبوری خاصی پیشه کرده‌اند چرا که می‌دانند که همین منتقدان هم خود نیاز به آموزش فرهنگی دارند.

گروه دوم کسانی هستند که طرح را نفهمیده‌اند و عجیب این که بیش از همه با آن سر ناسازگاری گذاشته و به عدم کارایی طرح و اجرایی نبودن آن تأکید دارند. برای من بسیار عجیب است که این دسته از افراد هنوز نفهمیده‌اند که ماهیت این طرح، آموزش آنهاست و همین الان که آنها نقد می‌کنند، در حقیقت به یکی از ابعاد طرح زمر عمل می‌کنند.

طرح زمر می‌گوید: هیچ چیزی قطعی نیست و همگان باید نقد کنند ونقاد باشند.

همین نکته است که ظرفیت طرح زمر را برای نقد پذیری بالا می‌برد و در عین حال، دیگران را به نقد وا می‌دارد و از آنها می‌خواهد که با دید دقیق و موشکافی لازم به تحلیل پدیده ها بپردازند و نظر خود را اعلام دارند.

اما چگونگی اعلام نظر مهم است. این طرح می‌گوید:‌اگر می‌خواهید نقاد باشید و در جامعه‌ی خود بی‌تفاوت نباشید و پدیده‌ها را نقد کنید، لازم است که ابتدا نقد را بشناسید. نقد چیست و چگونه باید از آن استفاده کرد؟

یکی از لوازم جدی نقد این است که «پدیده‌ی مورد نقد را کاملا شناخت و سپس به نقد آن مبادرت کرد و در نهایت طرح بهتری از آن چه هست باید ارائه کرد.»

اما این دسته از کسان تا کنون من ندیدم ونشنیدم که در برابر نقدشان، طرح جدیدی ارائه کنند. لذا در حقیقت اینان نقاد و نقد کننده نیستند چون اساسا نقد را نمی‌شناسند. اینان فقط ایرادگیر هستند که به قول چخوف: مگس‌هایی هستند که فقط وز وز می‌کنند.

گروه سوم منتقدان کسانی هستند که نقدشان نقد است. یعنی نه نقد مغرضانه می‌کنند و نه نقد چاکرانه، بلکه نقدشان مصلحانه است و من عاشق این دسته هستم. یعنی در دیدن و مطالعه طرح دقیق‌اند. در تحلیل‌ها منصف و در بیان راه کارهای تکمیلی و اصلاحی خلاق. اگر تعداد این دسته افراد در جامعه افزایش یابد، آبادانی حاصل می‌شود.

این گروه اغلب از اعضای سازمان‌های مردم نهاد هستند که با اشتیاق خوبی با طرح همراهی می‌کنند و طرح زمر با وجود آنها از پشتیبانی بزرگی برخوردار شده است.

در پایان این نوشتار کوتاه که مثل همیشه به اشاره و اختصار به موضوعات می‌پردازد به گروه دومی‌ها توصیه می کنم:

ابتدا در باب نقد و نقادی مطالعه‌ای داشته باشید و چند مقاله و کتاب در این باره مطالعه بفرمایید یا حداقل کتاب شعر بی‌نقاب، شعر بی دروغ اثر استاد گرانمایه، مرحوم زرین کوب را بخوانید. و یا حداقل حداقل مقاله اینجانب منتشر شده در کتاب ماه علوم و فنون تحت عنوان »نقد نقد» بخوانید و بعد بیایید سراغ نقد طرح زمر و امثال آن. و یا حداقل حداقل حداقل در باره‌ی شبهات و سوالاتتان اول بپرسید و اگر قانع نشدید، ایراد بگیرید.

ختم می‌کنم به یاد استاد علامه زرین کوب _ که در باره‌ی آدم‌های ایرادگیر بی‌خاصیت- که به قول آنتوان چخوف، مگسان وز وزی  هستند، آورده است:

«اعرابی را گفتند چرا شعر نمی‌سرایی؟ گفت: هر آن چه هست را نمی‌پسندم و آن چه را که می‌پسندم دست نمی دهد!!!» 

 




موضوع مطلب :


 

دلیل اصلی افزایش آسیب‌ها در ایران و راه کار مقابله با آن

برای وجود آسیب‌های متعدد در کشور ایران، دلایل متعددی می‌توان ذکر کرد که بر اساس نگرش و دانش هر پژوهشگر می‌تواند متفاوت باشد؛ اما بسیاری دیدگاه‌ها به نحوی در نقطه‌ای به اشتراک می‌رسند که می‌تواند دلیل اصلی افزایش آسیب‌ها نامیده شود.

امروزه تعداد بسیار زیاد وغیر قابل قبول زندانی در کشور ما از یک سو و تعداد آسیب‌های اجتماعی و جرائم نسبت به بعد سرزمینی و تعداد جمعیت از دیگر سو، خبر از بحرانی بزرگ می‌دهد که اگر عملیات و اقدامات مناسب پیشگیرانه‌ای صورت نگیرد، قطعا به فاجعه تبدیل می‌شود.

امروزه برای کشور ما، وجود آسیب‌های فردی و اجتماعی یک مساله نیست؛ بلکه یک مشکل جدی است که دارد به طرف فاجعه کشیده می‌شود. عوامل بسیاری در بروز و افزایش آسیب‌ها نقش دارند که به طور کلی می‌توان آنها را به دو دسته‌ی درونی وبیرونی تقسیم کرد.

عوامل بیرونی  خود به دو گروه عمومی و اختصاصی تقسیم می‌کنم: عوامل عمومی ، مربوط به موج بزرگ آسیب‌هایی است که تمام جهان را در بر گرفته است و تمامی ملت‌ها را در شرایط عمومی گرایش به آسیب قرار داده است.

اما عوامل اختصاصی مربوط به جریان خاصی است که ایران ، ایرانی و اسلام ومسلمان را هدف قرار داده است که تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ایران نماد روشنی از این گروه عوامل است.

اما کشور ما بیشتر از عوامل درونی ضربه می‌خورد تا عوامل بیرونی. در صورتی که عوامل درونی آسیب‌زا، تضعیف شوند، عوامل بیرونی می‌توانند مثبت باشند و به تقویت‌کننده‌های فرهنگی و اجتماعی تبدیل شوند. برای مثال، در صورت تقویت نهادهای درونی، موضع گیری در برابر فشارهای بیرونی افزایش می‌یابد و تهاجم فرهنگی و امثال آن، دلیل و بهانه ای می‌شوند برای اتحادملی، نزدیکی ملت به یکدیگر و... درست همان گونه که جنگ تحمیلی باعث کاهش آسیب‌ها و نزدیکی ملت به یکدیگر شد. اما اگر عوامل درونی آسیب زا، تقویت شوند، علاوه بر بحران درونی باعث افزایش کارایی و اثربخشی عوامل بیرونی در تخریب فرهنگی واجتماعی و اقتصادی وسیاسی و... میشوند.

جای تأسف است که امروزه در ابعاد مختلف فرهنگی- اجتماعی- سیاسی- اقتصادی- ورزشی و... عوامل درونی آسیب‌زا به شدت قوی هستند و هر روز به دامنه‌ی‌ آنها افزوده می‌شود.

در این نوشتار قصد پرداختن به انواع آسیب‌های موجود را ندارم لذا با همین مقدمه به سراغ دلیل اصلی توسعه‌ی آسیب‌های درونی می‌روم.

معتقدم مهم ترین دلیل بروز آسیب‌ها، توسعه‌ی آسیب‌ها، تنوع و گونه‌گونی آسیب‌ها و از همه بدتر ، عدم توانایی مقابله با آسیب‌ها یک چیز است و آن: « عدم وجود استراتژی ملی برای مبارزه با آسیب‌ها» است.

خلاء این استراتژی باعث شده است:

1-       سازمان‌ها به صورت پراکنده کار کنند.

2-       بودجه و سرمایه‌ی ملی در مبارزه با آسیب‌ها بین سازمان ها خرد شود و امکان کارهای بزرگ از میان برود.

3-       کارها در عرض یکدیگر قرار گیرند و رابطه ی طولی آنها از میان برود.

4-       گاه فعالیت‌ها در سطح سازمان ها با یکدیگر تضاد ایجاد کرده و آثار یکدگر را خنثی می‌کنند.

5-       عدم هماهنگی خود موجب بروز آسیب‌های جدید –مانند بی‌اعتمادی مردم به سازمان‌ها- می‌شود.

6-       سازمان‌های مردم نهاد از گردونه‌ی فعالیت‌های موثر دور مانده اند.

7-       مردم خود را در جریان مبارزه با آسیب‌ها بیگانه و جدا از دولت می‌دانند.

8-       مردم خود به خود عامل توسعه‌ی آسیب‌ها می‌شوند.

9-       نظارت اجتماعی بر دولت و بر مردم و بر خود از میان می رود.

10-  عدم استراتژی ملی فقط به معنی عدم هماهنگی نیست بلکه به منزله‌ی ایجاد فرصت برای تقویت عوامل بیرونی هم می‌باشد.

راه کار:

اگر در تمام مسائل شک و شبهه داریم، در این نکته شبهه‌ای نیست که تنها راه کار ممکن، اجرای بند 5 اصل 156 قانون اساسی در سطح ملی و با قدرت و اقتدار قوای سه گانه و حمایت رهبری نظام است.

 




موضوع مطلب :


یکشنبه 90 اردیبهشت 25 :: 7:42 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

نشاط و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و وقوع جرم

بسیاری از آسیب‌های فردی که به آسیب‌های جمعی و جرم منتهی می‌شوند، ریشه در افسردگی فردی و جمعی دارد.

بر اساس نظر همه‌ی اندیشمندان تاریخ و باستان‌شناس، ایرانیان از جمله‌ی شادترین مردمان روی زمین بوده‌اند به نحوی که تا کنون هیچ ملتی مانند ایرانیان دارای روزهای خاص برای جشن وسرور نبوده‌اند.

کتاب دانستنی‌های ایران اثرایمان سلیمانی و سید احمد عسگری ا ز انتشارات مرکز مطالعات وزارت علوم تازه ترین کتابی است که در این باره خواندم. این کتاب نیز مانند دیگر کتب در این زمینه به بررسی جشن‌ها و روز‌های شاد در ایران باستان پرداخته‌اند. انگار ملت ایران دنبال بهانه‌ای بوده تا به هر طریق ممکن، روزی را برای سرور و شادمانی بنا کند.

اما از آن ایران تا ایران امروز، تفاوت از زمین تا آسمان است. امروزه تقریبا هیچ جشن ملی وجود خارجی ندارد و اگر هم هست، به شکل و شمایلی برگذار می‌شود که جنبه ی ملی، همگانی و سرور و شادی ندارد.

این نکته، در گسترش فساد روحی و روانی و رواج افسردگی نقش دارد و به همین دلیل، مردم ایران را به مردمی افسرده، خسته و غمگین تبدیل کرده است تا جایی که پروژه‌ی تقویت نشاط ملی در دستور کار شورای فرهنگ عمومی کشور قرار می‌گیرد ولی به دلایلی که جای بحث آن در اینجا نیست اما می‌توان آنها را استنباط کرد، موفق به دستیابی به استراتژی، سیاست و برنامه‌ی خاصی برای افزایش نشاط ملی نشدند.

نشاط آحاد جامعه هم به نشاط ملی مرتبط و وابسته است: اولا با توجه به نشاط ملی، افراد جامعه هم خود به خود شاد می‌شوند و در ثانی، با تقویت نشاط ملی، افراط وتفریط ها در نشاط بین افراد و خانواده‌ها برداشته می‌شود.

این بدان معناست که نشاط ملی علاوه بر افزایش شادی، کاهش افسردگی و ایجاد موج امید، موجب فرهنگ‌سازی در مدیریت نشاط افراد و خانواده ها می‌شود.

در حال حاضر به قول دکتر شریعتی، برخی افراد و خانواده‌ها «با هزینه‌ی دیر کرد» نشاط و مراسم شادی به جای می‌آورند که خود موجب آسیب اجتماعی و برخورد نیروی انتظامی می‌شود.

همه‌ی اینها در حالی است که وضعیت کنونی ما برای ایجاد نشاط ملی بسیار خوب است. پیروزی انقلاب اسلامی، ده‌ها عملیات موفق دوران دفاع مقدس، ده‌ها سالروز تولد از معصومین(ع) گرفته تا رهبران انقلاب و شهدای شاخص و... اما متآسفانه طرز تفکر حاکم بر مبلغین و مسئولان ما مانع از استفاده از این ظرفیت شده است.

به هر ترتیب، نشاط ملی اثر بسیار مهمی بر اسیب‌های اجتماعی و وقوع جرم دارد که بازشکافی موضوع می‌تواند ما را برای اقدام مناسب هدایت کند.

 

 




موضوع مطلب :


شنبه 90 اردیبهشت 24 :: 1:35 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

جامعه‌ی ما از دو بعد اسلامی و ایرانی دارای فرهنگی بسیار غنی، تاریخی بسیار کهن و تمدنی در خور تأمل و احترام است. در روزگاران گذشته، زمانی بود که تمدن وفرهنگ ایرانی در راس همه‌ی فرهنگ‌ها و تمد‌ن‌ها بود و مردمانش از رفتارهای بسیار نیکو و مؤدبانه‌ای برخوردار و تخلف در آنها معنا نداشت. از آن زمان تا امروز که برخی تخلفات فردی و اجتماعی، جنبه‌ی ارزشی پیدا کرده، تفاوت عجیب و فاصله‌ای ناموزون وجود دارد.

می‌دانید که ما ایرانی‌ها برای محافظت از جان خود در هنگام رانندگی باید جریمه بپردازیم و با زور پلیس کمربند ببندیم.

می‌دانید که ایرانی امروز اغلب برای دور زدن قوانین و مقرارتی که قاعده‌ی هر اجتماع کنونی است، حرص عجیبی دارد.

می‌دانید که ایرانی امروز از ریختن آشغال در جوی خیابان و پیاده رو ها ابایی ندارد و آن را امری طبیعی قلمداد می‌کند در حالی که دین او امر به نظافت می‌کند.

می‌دانید که پرخاشگری و درگیری‌های تن به تن در بسیاری از خیابان‌ها دیده می‌شود حتی اگر دلیل آن برخورد سپر دو ماشین به هم باشد!

و بسیاری دیگر از می‌دانید ها که روح آدمی را آزار می‌دهد.

اشکال از کجاست؟ چرا ایرانی امروز بر وزن و قاعده ی دین و فرهنگ خود عمل نمی‌کند؟

آیا اشکال از مکتب و مرام دینی اوست؟

آیا اشکال از مسلک و فرهنگ و تمدن ایران اوست؟

چرا ایرانی امروز همتراز با فرهنگ دینی و ملی خود عمل نمی‌کند؟

چرا انس و الفتی که میان هر ملتی هست و باعث رعایت حقوق طرفین می‌شود در کشوری مانند ایران که بسیار از آن توقع می‌رود زیرا هم به مکتب دینی خود(اسلام) مباهات می‌کند و هم به تمدن ایرانی خود و به همین دو دلیل خود را مردمی ریشه‌دار، اهل اخلاق و بزرگ‌منش می‌داند اما آمار و ارقام از هر حیث منافی چنین ادعایی است:

آمار زندانیان در ایران

آمار طلاق در ایران

آمار بیکاری

آمار پرونده‌های قضایی(بیش از دوازده میلیون رسیدگی قضایی در ایران!) (این رقم در ژاپن فقط دویست هزار است در حالی که آنها دو برابر ما جمعیت دارند)

و....

واقعا اشکال از کجاست؟

اگر مکتب و تمدن ما غنی هستند و بر اساس آنها ما باید بهتر کشور از حیث تولید،‌توزیع، مصرف از همه‌ی جنبه‌های اخلاقی و اقتصادی و... باشیم و اما نیستیم.

کجای کار می‌لنگد؟




موضوع مطلب :


شنبه 90 اردیبهشت 24 :: 9:7 صبح ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

پیشگیری از نگاه مدیر کل پیشگیری‌های فرهنگی و اجتماعی معاوتت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه

چیستی،چرائی و چگونگیِ

پیشگیری های   فرهنگی و اجتماعی

 

اهمیت فرهنگ و نگاه فرهنگی به پدیده‌ها، امروزه امری واجب و ضروری است تا آن جا که بدون دید و نگاه فرهنگی، امکان یافتن کار درست و اجرای درست آن وجود ندارد. مقام معظم رهبری(مد) در باب فرهنگ، بینش فرهنگی و اقدامات فرهنگی سخنان بسیار عمیق، آموزنده و راه‌گشایی دارند. ایشان می‌فرمایند:

«فرهنگ به عنوان شکل‌دهندة به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیم‌گیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آنها حاکم است.در داخل کشور، چیزهایی که در فرهنگ عمومی، ضعیف است، یا جایش کم است، کدام است؟یکی از آنها انضباط است دیگری اعتماد به نفس ملی و  اعتزاز ملی است مورد بعدی، قانون‌پذیری است.مقوله بعدی، تدین و دین‌باوری است. موارد دیگر فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره، فرهنگ لباس است.

 ... اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه های شهوانی و مادی ندارد تبدیل کند، پیروز شده است. این جاست که مبارزه فرهنگی، مبارزه ای می شود واجب تر از واجب.»

همین نکات کلیدی کافی است که ما را به سمت کار فرهنگی بکشاند و ریشه‌ی مسائل و حل مسائل را در فرهنگ یک ملت بجوییم. از همین منظرگاه، پدیده‌ی آسیب و جرم نیز ریشه در فرهنگ یک ملت دارد و راه حل آن هم در همان فرهنگ نهفته است.

ما تلاش می‌کنیم که در این نگاه و فهم این نکته‌ی مهم به اشتراک فکری و عملیاتی دست یابیم.

 با نگاه فرهنگی، چرا جرم اتفاق می افتد و چگونه شخص مرتکب بزه می شود؟

خوب و لازم است که بدانیم چه کاری، کی، کجا و چگونه جرم تلقی می شود، اما برای پیشگیری از وقوع جرم الزاما باید به این سؤال مهم بپردازیم که زمینه ها و عوامل وقوع جرم کدامند و چرا عده ای از مردم مرتکب جرم می شوند. امروزه با ده ها نظریه که هر یک با دلایل و مفروضات خاص خود به به چرایی ارتکاب جرم پرداخته اند مواجهیم. البته اخیراً دیگر کسی به یک عامل بعنوان علت کج رفتاری معتقد نیست و صاحب نظران به عوامل متعدد در این زمینه اشاره می کنند و      اینک به اختصار به طرح چارچوب های اصلی برخی از مهمترین و متداول ترین  آراء و اندیشه هایی که هر کدام پاسخی هستند به اینکه چرا جرم اتفاق می افتد و مردم چگونه مرتکب بزه می شوند می پردازیم.  

به بیانی دیگر چون جرم، امری است و عواملِ وقوعِ جرم امری دیگر و چون در پیشگیری از وقوع جرم آنچه اهمیت اساسی دارد عوامل، علل، انگیزه ها و شرایطِ وقوع جرم هستند لذا گذرا به واکاوی، شناسایی و تحلیل این عوامل در ضمیمه‌ی این گفتار پرداختیم تا نشان داده شود که دیدگاه مبتنی بر فرهنگ به موضوع جرم و آسیب‌های اجتماعی، نگاهی علمی است و بسیاری از اندیشمندان بر آن تأکید کرده‌اند.

 

?        تعریف پیش گیری

   در فرهنگ معین، «پیش گیری (prevention  ) در لغت به معنای جلوگیری، دفع، منع سرایت مرض از پیش، تقدم بحفظ، صیانت، حفظ صحت، جلو مرض گرفتن» آمده است (معین،ص 933). از نظر ریشه شناسی، کلمه پیش گیری دارای دو بعد است:1- به معنی «پیش دستی کردن، پیشی گرفتن و به جلوی چیزی رفتن» و 2- به معنی «آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن» است.  اما در جرم شناسی پیش گیرانه، پیش گیری در معنی نخست آن مورد استفاده قرار می گیرد، یعنی با استفاده از فنون مختلف از وقوع بزهکاری جلوگیری کردن است و هدف از آن، به جلوی جرم رفتن و پیشی گرفتن از بزهکاری است. از نظر علمی نیز، پیش گیری یک مفهوم منطقی تجربی است که همزمان با تأملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی می شود. «پیش گیری از جرم به مجموعه اقداماتی گفته می شود که برای جلوگیری از فعل و انفعال زیان آور محتمل برای فرد یا گروه و یا هر دو به عمل می آید. مثل پیش گیری از جرائم جوانان و پیش گیری از حوادث در   جاده ها» (رجبی پور،1382 ص15). شاید بتوان گفت که به تعداد صاحب نظران جرم شناسی، تعریف و طبقه بندی (تیپولوژی) از پیش گیری ارائه شده است.

?        در موضعِ پیشگیری از وقوع جرم، مروری بر تعاریف ارائه شده پیرامون جرم امری گریز ناپذیر است هر چند برخی از صاحبنظران علم جرم شناسی مانند راب وایت و فیونا معتقدند پاسخ صریحی در خصوص اینکه جرم چیست وجود ندارد. این دو نفر می گویند: تعریف جرم متناسب با دغدغه ها و جهان بینی افراد متفاوت است.(راب وایت و فیونا ، ترجمه علی سلیمی، جرم و جرم شناسی . ص 41) برخی دیگر از جرم شناسان مثل ریچارد اشنایدر و تدکچین جرم را رویدادی پیچیده دانسته و می گویند جرم زمانی اتفاق می افتد که چهار عامل هم زمان با هم وجود داشته باشند: قانون، مجرم، هدف و مکان وقوع جرم؛ آنها به نقل از فرهنگ انگلیسی آکسفورد جرم را این گونه تعریف می کنند: «عملی دارای مجازات قانونی که به موجب قانون ممنوع بوده و برای رفاه عمومی مضر باشد»(ریچارد اشنایدر و تدکچین ، ترجمه فروزان سجودی، برنامه ریزی برای پیشگیری از وقوع جرم، ص 19)  

?        گسن، جرم شناسی فرانسوی، برای پیش گیری چهار معیار در نظر گرفته است:

1.      . اقدامی پیش گیرنده تلقی می شود که هدف اصلی آن تضمین پیش گیری از بزهکاری یا «انحرافات جرم گونه» باشد، یعنی اقدام موثر علیه عوامل یا فرآیند هایی که در بروز بزهکاری و انحراف، نقش تعیین کننده و قاطع ایفا می کنند.

2.      . تدابیر یا اقدام های پیش گیرنده جنبه جمعی دارد، یعنی مخاطب آن، کل جمعیت یا گروه یا بخش معینی از آن است.

3.      . زمانی که هدف اجتناب از انتخاب رفتار های مجرمانه یا منحرفانه است، اقدام ها یا تدابیری پیش گیرانه خوانده می شود که قبل از ارتکاب اعمال بزهکارانه یا کج روانه و نه بعد از آن اعمال شوند.

4.      . و بالاخره، اگر پیش گیری شامل اعمال تدابیر یا اقدام هایی قبل از ارتکاب هر جرم کیفری یا پیش از انتخاب هر رفتار منحرفانه است، در آن صورت، این تدابیر یا اقدام ها نمی توانند مستقیماً قهرآمیز و سرکوب گر باشند، زیرا اعمال سرکوبی کیفری مستلزم آن است که جرمی قبلاً ارتکاب یافته باشد.

?       «از نظر کوئن با صنعتی شدن جوامع، ساخت، کارکردها و اقتدار خانواده دچار دگرگونی عظیمی شده است و مهمترین پیامد گذار از خانواده سنتی به خانواده صنعتی شهری، جانشینی خانواده هسته ای به جای خانواده گسترده بوده است. در نتیجه، خانواده نقش خود در تربیت اجتماعی فرزندان را به مدارس و آموزشگاه ها واگذار کرد و می توان گفت روابط سودجویی به جای مهرجویی و منفعت در مقابل اخلاق قرار گرفت و خانواده با کارکردهای گذشته اش به حاشیه رانده شد» (رئوف 1377ص42)

 

 




موضوع مطلب :


 

رابطه جهاد اقتصادی با پیشگیری آسیب‏های اجتماعی و وقوع جرم

جهاد اقتصادی و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و وقوع جرم

چند وقتی است فکر مشغول موضوع جهاد اقتصادی و رابطه‌ی آن با آسیب‌های اجتماعی و وقوع جرم هستم. خوب است که با شما هم در میان بگذارم شاید ایده و نظر بهتری نصیب شود.

نکات مهی در این رابطه وجود دارد که باید در باب آنها مداقه کرد:

اول: دلیل نامگذاری سال به نام جهاد اقتصادی

دوم: دلیل مقام معظم رهبری برای انتخاب کلمه‌ی جهاد

سوم: مفهوم کار در بینش اسلامی

چهارم: مفهوم کار و تفاوت آن با شغل

پنجم: رابطه فرهنگ کار با وضعیت موجود کار در ایران

ششم: موضوع اشتغال و رابطه دولت و مردم با آن

هفتم: تشخیص جایگاه وزارت کار و امور اجتماعی در موضوع بند 5 اصل 156 قانون اساسی

هشتم: فهم و تشریح رابطه بین کار- تولید- توزیع- مصرف و تصریف با آسیب‌های اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم

هر کدام از این هشتگانه خود نیاز به تشریح مفصل دارد که امیدوارم با کسب نظر اهل فن بتوان به بهترین نحو ممکن تشریح و تبیین کرد.

 

 




موضوع مطلب :


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >   
دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 59
کل بازدیدها: 200523