یکشنبه 92 بهمن 13 :: 12:46 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
زیباترینها را تو زیبا میآفرینی
وقتی خلق میکنی، خدمت به خلق میکنی و میافشانی بذر عشق و راستی در سلهها تا با قطرهای باران، بار آیند. وقتی نیکو میآفرینی، تبسم خدای را شاهد میگیرم که احسنالخالقینی و لیاقتت به تحسین خدا میرسد. در چشم تو، آسمانی آبی میشود دید که با اقیانوس مأنوس شده است تا شیرین ترین زلالها در قاموس آفرینش معنا شود. در سر انگشتان دعاخوانت، حس و معنی در هم میآمیزد و میشود بهترین تصویر از نور، میشود عالیترین معنا از زندگی و تفسیر میکند خط زندگی را از میلاد تا خاک. زمانی از قدمهایت سرود میساختند، از فریادت تندیس خروش. از برق شمشیر جهادت، نغمة پیروزی و از صاعقة خشمت، ذبونی خصم. یورش ترا هر که میدید فردوسی زمانه میشد و خلوص ترا هر که میچشید، اقیانوس خضوع و خطی از دفتر عشق تو تا میخواند، مجنون را در برابر خود زنده میدید؛ ای مصور حماسه و ای تصویر نیکی و ای تندیس قهرمانی و ای سرود رهایی و ای امید ایرانی و ای یل عاشورایی، ای مبارز ای مردانقلابی. و امروز، چشم من در جستجوی جهاد هنری توست. گوش من، منتظر سرودسازی توی حماسهساز است. و اندیشة من، آماده است همراه با خط هنر تو به سوی دوست سفر کند و دست و دل را هم با خود ببرد. پس بسرا! تصویر کن، بساز و بیافرین بهترین مفاهیم را تا فهم من برای جستجوی یک حس خوب، این همه تنها نباشد. پس بخوان به شیرین ترین سرودی که ملکة زبان و ذهن من برای تنهاییها باشد و بگو آن چه که برای من و او، معنای ما بدهد تا هیچ حسی تنها نماند و هیچ پایی به ناکجاآباد نرود. تو بگو! تو بسرا! تو بخوان! تو بنویس! تو بیافرین که زیباترینها را تو زیبا میآفرینی. تو بیا و این قلم شکسته را مرهم نه که زبانش الکن و مقدارش اندک و بیانش سنگین است. تو بگو که از دل برآمدهای، و به دل مینشینی. بگذار من گوشهای بنشینم و به تماشای بالای بلند هنر تو بنشینم تا شاید کمال همنشین هم در من اثر کند. قلم راستگویت، زنده باد! قلمموی راستینت، زنده باد! نقش و نگارت ماندگار و عزتت پایدار.
موضوع مطلب : یکشنبه 92 بهمن 6 :: 3:10 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
تکلیف قلم
قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند، مسلسلها کنار میروند، و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد، مسلسل ساز میشوند. امام (ره)
قلم چیست؟ چرا اهمیت دارد؟ چگونه میشود از خون شهدا برتر به حساب میآید؟ در گذشته، حال و آینده، تکلیف مکتبی او چیست؟ وظیفهی ملی او کدام است؟
هر کدام از سؤالات ذکر شده، خود تحلیلی مفصل و مبسوط میخواهد. آن هم تحلیل و تفسیری عمیق، همه جانبه و مستدل، و این هم؛ قلمی صاحب اندیشه و معتبر و محترم. آن چه امثال من در این باب مینگارند جز بیان نظر و احساس درون چیز دیگر نیست و حق مطلب ادا نشده باقی خواهند ماند؛ با این وصف، قصه، قصهی دریاست و به قدر تشنگی باید چشیدن. شک نداریم که فضیلت قلم بسیار والاست. آنقدر بالا که دربارگاه الهی جا دارد. آنقدر والا که خداوند کریم به آن قسم میخورد: «ن و القلم و مایسطرون» آنقدر مهم که نبی اکرم آن را «افضل من دماء الشهدا» میداند. از این رو، در قاموس ما قلم چیزی جز بیان کننده و ثبت کننده ارزشهای انسانی و اسلامی نمیتواند باشد. ماهیت قلم چیزی جدا از ذات الهی نمیتواند باشد. نفس قلم و ذات قلم، جز نفس روحانی و عصاره عرشی نمیتواند باشد. و این که چرا اهمیت دارد، شاید برای این است که بدون قلم، ارزشها کوتاه عمر میشوند. بدون قلم حماسهها میمیرند. بیقلم، خیمه و خرگاه فداکاریها برپا نمیایستد. بدون قلم، سیاهی نسیان انسان زدودنی نیست. این قلم است که خوبیها و زیباییها را سرزنده و جاری نگاه میدارد وگرنه خار و خاشاک زشتیها که آسانتر از خوبیها رشد میکنند، تمام صورت و سیمای نیکیها را میپوشاند. اهمیت قلم در حفظ ارزشها و اشاعه آنهاست. اهمیت قلم در آنست تکه میتواند با همه نسلها ارتباط برقرار کند و با آنها سخن بگوید. و این که چگونه میشود از خون شهدا برتر به حساب آید. علاوه برآن چه گفته شد، دلیل دیگری میتواند داشته باشد. وقتی به این نکته میاندیشم میبینم که شهید برای دفاع از یک ارزش جان خود را سرمایهگذاری می:ند او برای حفظ و حراست ارزش از تهاجم مستقیم دشمن که با جنگ افزار معلوم و نمایان؛ سینه به سینه آنها میگذارد و جان خود را سپر قرار میدهد. زمانی که او کشته شد، چه چیزی باید حقانیت او را در تمام تاریخ فریاد زند.، آیا جز قلم مرد میدانی هست؟ نکته دیگر در حفاظت از ارزشهاست که با سلاحهای مخرب ضد ارزشی و ضد اخلاقی دشمن به طور غیر مستقیم و بی مواجه فیزیکی مورد هجمه قرار میگیرند. چگونه میتواند در برابر حمله نرم ایستاد؟ چه چیزی میتواند سلاح و ابزار مبارزه باشد؟ در درگیری مستقیم سلاحهعای جنگی کارسازند، ولی آنجا که ذهن و مغز و روح و روان آحاد مردم به خصوص نوجوانان و جوانان مورد تهاجم قرار میگیرد، سلاح مبارزه و دفاع ما کدام است؛ آیا غیر از قلم تکیه گاهی و پناهگاهی هست؟ آیا غیر از قلم فریادرسی هست؟ تمام هنر و ادبیات، وابسته به قلم و زائیده خلاقیت این موهبت الهی هستند، این است که جز قلم سلاحی نیست و جز این سلاح هم کارساز نیست و جز استفاده از این سلاح، به صلاح نیست. از آنچه گفتیم و هر آنچه نگفتیم، باید دریافت، قلم چونان شمشیر دو دم است. اگر به سمت زیباییها حرکت کند، مدینه فاضله میسازد و اگر به سمت بدیها گرایش پیدا کند زیان میآفریند. و باز خوب است دانست که تکلیف الهی قلم در پاسداشت و حفظ حرمت ارزشهاست و وظیفهی ملی آن هم در کشور اسلامی ما، علاوه بر صیانت از ارزشهای دینی، حفاظت از ارزشها و داشتههلای ملی است. علاوه بر این، وظیفه انسانی دیگر بر عهده دارد و آن چیزی نیست جز ترویج فرهنگ قرآن .
موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 213462
|
||||