چهارشنبه 94 شهریور 18 :: 9:49 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
فرهنگ ایثار میتواند بهترین مقوم برای فرهنگ عمومی باشد به گزارش خانه فرهنگ ایثار و مقاومت- ایرج گلشنی مدیر خانه فرهنگ ایثار و مقاومت در چهارمین جلسه از سلسله نشست های راهبردی فرهنگ ایثار و شهادت که در روز سه شنبه هفدهم شهریورماه با عنوان «مفاهیم و مصادیق جامعه مبتنیبر فرهنگ ایثار» در محل شورای عالی ترویج و توسعه ایثار و شهادت برگزار شد، به تحلیل و بررسی خصوصیات و ویژگیهایی پرداخت که برای ترویج فرهنگ ایثار از یک سو و پیشرفت بر اساس نتایج ترویج ایثار برای هر جامعه ای لازم است؛ بخصوص برای جامعه ما که فرهنگ ایثار برآمده از مکتب اسلام، نسبت به سایر جوامع و فرهنگهای ارزشی آنها به مراتب غنیتر و عمیقتر است.
مدیر خانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، نخسستین و مهمترین ویژگی را «تعریف و فهم مشترک از فرهنگ ایثار» در جامعه به ویژه در میان اندیشمندان و صاحبنظران جامعه دانست و افزود: اگر این فهم مشترک وجود نداشته باشد، جامعه از فرهنگ ایثار دور شده و دچار چند دستگی خواهد شد. فرهنگ ایثار از مبانی وحدت ملی ملتهاست و در زمانی که خود این فرهنگ، موجب دوگانگی و چندگانگی شود، مصیبت به بار میآورد. به هر ترتیب، بر اساس این ویژگی، تعریف و فهم مشترک و عمیق و ریشهداری در سطح خواص و عوام در باره فرهنگ ایثار باید وجود داشته باشد. هر چه عمق و غنای ا ین فهم مشترک قوی تر باشد، پیشرفت در آن جامعه نیز بیشتر خواهد بود.
گلشنی در تشریح دومین ویژگی جامعه مبتنیبر فرهنگ ایثار، گفت: دومین ویژگی «نفی مصادره به نفع» است که اگر فرهنگ ایثار مصادره به فرد، گروه یا جناح خاصی شود، قطعاً جامعه به سمت فرهنگ ایثار گرایش پیدا نمیکند. فرهنگ ایثار به هیچ وجه نباید در انحصار گروه با دستهای خاص باشد؛ بلکه باید در اختیار عموم و آحاد مردم یک جامعه قرار بگیرد. در یک جامعة مبتنی بر فرهنگ ایثار، همه در فرایند یک ایثار برای کشورشان به حد وسع و توان خود سهیم هستند. همه ایثار را در سطح ملی به وجود میآورند و همه به آن افتخار می کنند و این گونه نیست که یک گروه خاص همه این کارها را بکند و بعد به واسطه همان رخداد ایثارگرانه خود را از بدنه جامعه جدا کند. البته در هر جامعه ای ، هستند عدهای که از میهن و مکتب بریده و در فرایند خلق فرهنگ ایثار شرکت نمی کنند و در کنار مردمشان نیستند؛ اما باید دانست که اینها اقلیت مطلقی هستند که معمولا در این بحثها و تحقیقها به حساب نمیآیند. آن چه در این مهم جای میگیرد این است که عموم مردم دخیل درخلق فرهنگ ایثار در جامعه خود هستند و همانها هم صاحبان اصلی آن محسوب میشوند. یادمان بیاوریم که در خلق حماسه انقلاب اسلامی، امام(ره) فرمود که «مردم صاحبان اصلی انقلاب هستند». این جمله تاریخی این بزرگمرد، این ویژگی را به خوبی توصیف و تبیین میکند.
وی افزود: سومین ویژگی چنین جامعه توجه به این نکته است که در جامعه مبتنی برفرهنگ ایثار، فرهنگ ایثار ورای زمان و مکان است. فرهنگ ایثار از این منظر یکی از ارکان تمدن است و باید در تمام مکانها و زمانها در میان تاریخ و جغرافیا و نسلهای یک ملت، جاری باشد. اصولا هر فرهنگی که محدود به زمان و مکان خاصی باشد، فرهنگ مردهای است و نمیتواند جاری و کارآمد باشد. ایرج گلشنی در ادامه گفتههایش به اهمیت و ضرورت ترویج فرهنگ ایثار در امروز اشاره کرد و گفت: نباید فرهنگ ایثار و مقاومت را محدود به دهه 60 و یا سالهای دفاع مقدس بدانیم. دهه 60 افتخار آفرین است، اما ماندن در آن دهه هیچ نفعی برای امروز ندارد و اینکه رهبر معظم انقلاب، دفاع مقدس را به «گنجینه» توصیف کردهاند نشان از همین واقعیت دارد که محتوا و داشتههای آن گنج، باید برای تمام نسلها قابلیت استفاده داشته باشد. از این منظر فرهنگ ایثار بدون انحصار در تاریخ و جغرافیا قابل تبیین است. خلق دهه 60 و هشت سال دفاع جانانه غرور آفرین است، این دهه را باید به دهههای 90 و 2000 و….باید وارد کرد. نباید اجازه داد که فرهنگ ایثار در کشور ما لحظهای توقف کند. به هیچ عنوان نباید رابطه بین انقلاب، دفاع مقدس و امروز قطع شود. نباید در در دهه شصت ماند، بلکه باید رفت و دهه شصت را به امروز آورد و به فردا و فرداها برد.
مدیر خانه فراهنگ ایثار و مقاومت ادامه داد: در یک جامعه مبتنیبر فرهنگ ایثار نباید یک یا دو مصداق معرف فرهنگ ایثار باشد. در چنین جامعهای قطعاً تمام خوبیها جزئی از فرهنگ ایثار دانسته میشود و اینگونه نیست که مصادیق ایثار به یک یا دو عنوان، محدود بماند. برای مثال در جامعه ما، فرهنگ ایثار به شهادت محدود و محصور نیست؛ بلکه به شهادت ختم میشود. شهادت اوج و ختم فرهنگ ایثار مورد نظر ماست؛ اما همة آن نیست. توجه کنید وقتی فردی شهید میشود، میپرسیم او چگونه آدمی بود؟ این چگونه آدم بودن، شامل مجموعهای از خوبیها و زیباییهای فکری و رفتاری واخلاقی است که در سطح فرد و جمع و جامعه، همگی از مصادیق ایثار به شمار میرود. این است که مصادیق ایثار و فداکاری بسیار زیاد و برابر با تمامی تجلیات انسانی انسان است.
وی در ادامه تفکیک مطلق نهادهای خدماتی و فرهنگی را از مهمترین شاخصههای «جامعه مبتنی بر فرهنگ ایثار» دانست و گفت: متأسفانه در جامعه ما به گونهای رفتار شده است که امروز ایثارگران ما متهم به «خوردن و بردن» هستند و این یکی از نتایج عدم تفکیک نهادهای فرهنگی و خدماتی است. وی ادامه داد: جالب اینکه طبق آمار جهانی ما در طول این سالها ضعیفترین خدمات را به ایثارگران خود دادهایم و حالا شاهد چنین اتهامی به این عزیزان هستیم. یک جانباز در کره جنوبی دارای آمبولانس، پزشک و پرستار اختصاصی در تمام ساعات روز است اما کسی او را متهم به «خوردن و بردن» نمیکند، چراکه در کره جنوبی نهاد خدماتی از نهاد فرهنگی مجزا است و مردم، معنا را با مثال قاطی نمیکنند و کل فرهنگ ایثار را به صورت جزیی در صورت یک نفر نمیبینند. سازمانهای فرهنگی و خدماتی را نیز با هم مقایسه نمیکنند و در نهایت، ارادت خود را به فرهنگ ایثارشان –هر چه باشد- حفظ میکنند.
گلشنی «عمومیت داشتن وجه قهرمانی ایثارگر» را هم مورد تأکید قرار داد و درباره این ویژگی گفت: هر ایثارگری باید برای تمام جامعه قهرمان محسوب شود نه اینکه هر نهاد و ارگانی به دنبال خلق قهرمانی برای خود باشد. مثلاً در کشور ژاپن یک آتشنشان فداکاربرای همه کشور تبدیل به قهرمان میشود و اینگونه نیست که نهادی و سازمانی به این مسئله نگاه شود. و دیگر سازمانها نسبت به وجود آن قهرمان، احساس بیتفاوتی داشته باشند. یک قهرمان ایثارگر، یک قهرمان ایثارگر است برای تمام مردم آن جامعه و برای تمام نسلها و برای تمام زمانها و مکانها. قهرمان ایثارگر، دیگر متعلق به سازمان، خانواده و حتی خودش نیست؛ بلکه متعلق است به همه به معنی مطلق و جامعه به وجود او افتخار میکند. اما جامعه غیر مبتنی بر فرهنگ ایثار، سعی دارد ایثارگر را برای خودش مصادره کند و خودش برای آن قهرمان مراسم بگیرد و مراسم را در سازمان خودش برگزار کند و از ورود دیگران جلوگیری می کند که همه اینها اشتباهات بزرگی است که نباید در جامعه مبتنی بر فرهنگ ایثار اتفاق افتد.
وی افزود: «پرهیز از ضدشعار» هم از ویژگیهای دیگر جامعه مبتنیبر فرهنگ ایثار است. به این معنا که چنین جامعهای تلاش میکند تا به واسطه اصرار بیش از اندازه بر یک مقوله و عرضه بیش از حد آن، ارزش آن را کاهش داده و تبدیل به ضدشعار میکند. توجه داشته باشیم که شعار، بر آمده از خواست و شعور اجتماعی است و ارزش و اعتبار فراوانی دارد. عامل تهییج، هدایت و پیشرفت جمعی است و در فرایند بلند مدت، تعیین کننده سرنوشت یک ملت است؛ از این روست که باید پذیرفت که «شعار» موجود فرهنگی با ارزشی است. اما تا زمانی که با شعار (معرفی عمومی و دائمی یک پیام) به درستی عمل کرده و شعار به ضد شعار تبدیل نشود. برای مثال، از نظر من، در ترویج فرهنگ ایثار، یکی از همین ضدشعارها در جامعه ما، نامگذاری معابر و خیابانها با نام شهدا است که نه فقط تکریمی در آن نیست که بیشتر پایمالشدن عزت شهدا را به دنبال داشته است. چرا که آن گونه بایسته و شایسته با این موضوع مواجهه نشدهایم. میدانیم که صرف نامگذاری، کار با ارزشی است، تا جایی که اسلام بر «نامگذاری فرزندان با نامهای خوب» تأکید شده است. حال در جامعه ما «شهیدان ما عزیزتر از فرزندان هستند و نام عزیزشان را باید بر عزیزترین چیزها بگذاریم». گلشنی افزود: با این منطق که باید نام شهدا را بر بهترین ها نهاد، «چرا نام بلند شهید همت باید امروز بر روی یک اتوبان و نام چمران یک اتوبان و نام زین الدین یک اتوبان و نام بابایی یک اتوبان و ستاری یک اتوبان و…. باشد؟ چرا نام مقدس شهدا بیمسما با مفاهیم عالی و ارزشی بماند و با آسفالت و ترافیک و گره بخورد؟» من این سوال را دو سال پیش هم در شبکه چهار سیما مطرح کردم که وقتی می گوییم همت، چه به یاد شما میآید؟ وقتی میگوییم بابایی وچمران و.. چه در ذهن عامه میگذرد؟ آیا کسی اتوبان همت را اتوبان شهید همت میگوید؟ حتی کلمه شهید را هم از همت گرفته ایم و شهید همت را تبدیل کرده ایم به اتوبان همت!! و این تلخ و دردناک است. ما میدانیم که این نامگذاریها اولا لازم است و در ثانی با نیت خدمت و حفظ یاد شهدا انجام شده و میشود؛ ما میدانیم که نباید نام و یاد شهدا از جامعه حذف شود، ما میدانیم که بیشهدا، ما هیچی نیستیم؛ پس باید بهترینها را به شهدا بدهیم و بهترین کارها را برایشان بکنیم. وی با تاکید بر اهمیت نامگذاری همه زمانها و مکان ها به نام شهدا در ایران افزود: ای کاش درستتر اقدام کنیم. ای کاش نام اتوبان را میگذاشیم اتوبان «حماسه» و بعد با تابلو آن را به یاد «همت» متصل میکردیم. و یا اتوبان شهید بابایی را «پرواز» مینامیدیم و مینوشتیم « به یاد شهید بابایی» ، مینوشتیم اتوبان چریک انقلاب و آن را به نام بلند شهید چمران گره میزدیم و با این روش، رابطه معناداری بین مردم و شهیدان برقرار میکردیم. در جای جای شهر دیده و میبینید که نامگذاریهای بسیار غلط و توهینآمیزی در حوزه فرهنگ ایثار انجام شده است؛ مانند «سبزی فروشی ولی عصر(عج)!! » آیا به مقدسات من شیعه بدتر از این هم میشود توهین روا داشت؟ میدانیم که نیت سویی در دل این افراد نیست؛ اما نام مقدس ولی عصر(عج)، و دیگر مصادیق مسلم ایثار، چرا باید روی چنین جاهایی گذاشت؟ چه کسی چنین اجازههایی را صادر میکند؟ من به شخصه از این قضایا همیشه در عذابم و از شهردار محترم، شورای شهر و هر مسئولی که میتواند اثرگذار باشد خواهش می کنم که در این موارد تجدید نظر کنند. در این مساله مهم بیشک می توانیم بهتر عمل کنیم و در تصحیح اشتباهات، هیچ وقت دیر نیست.
گلشنی در ادامه شاخصه دیگر «جامعه مبتنیبر فرهنگ ایثار» را «پیروی از فرهنگ کاربردی با مقبولیت همگانی» توصیف کرد و درباره دیگر شاخص این جامعه گفت: تأکید بر فرهنگ ارزشی و در عین حال کاربردی از دیگر ویژگیهای یک جامعه ایثارمحور است و نباید به سراغ مفاهیمی برویم که صورت کاربردی ندارند و جنبه توصیههای عرفانی و اخلاقی محض دارند و نیز در جامعه ایثار محور، فرهنگی مطرح میشود که تمامی ملت از هر قشر و گروه و مذهب و مکتبی به آن گرایش پیدا کنند.. به عنوان مثال، در جامعه امروزی ما صحبت از «اسلام» به طور کلی و عمومی، به به تنهایی کفایت نمیکند.نام بردن از اسلام به عنوان یک دین کامل و….. لازم است؛ اما کافی نیست؛ زیرا این دین مبین، باید بتواند از فکر و نظریه گذر کرده و به عمل و انجام دقیق کار برسد که در این باره، باید سراغ مصادیق کاربردی آن در جامعه برویم. قویترین، دقیقترین و روشنترین چهره عملیاتی و اجرایی مکتب اسلام، فرهنگ ایثار است. فرهنگ ایثار در واقع، تفسیر عملی قرآن کریم است و با وجود فرهنگ ایثار، کسی نمیتواند دین اسلام را درویش مآب و انزوا گرا و شعاری و نصیحتی بنامد؛ زیرا دین اسلام، دینی است علاوه بر مفاهیم و نظریهها و معارف دقیق و عالی برای دل و قلب و اندیشه، حوزه عملکردی برای دست را هم تعریف کرده و نوع رفتار و عمل هر کار و هر فرد را مشخص کرده است. بنابراین، فرهنگ ایثار، صورتی کاربردی از مفاهیم و تعالیم اسلام است و فوقالعاده حائز اهمیت است. این است که ترویج فرهنگ ایثار در جامعه ما به معنی ترویج عملی اسلام در ایران و جهان و ترویج عملی قرآن کریم است.
وی «ایثار منهای سیاست» را از دیگر ویژگیهای جامعه مطلوب توصیف کرد و افزود: در تمام کشورهای موفق این ویژگی رعایت شده است و متأسفم که امروز در کشور ما شاهد فعالیت حزبی سیاسی تحت عنوان «ایثارگران» هستیم. این یک سواستفاده رسمی از مقوله ایثارگری است. چرا که فرهنگ ایثار اگر چه در تمام بخشهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جریان دارد و اثرگذار است، اما بعد اصلی آن مردمیست و نباید آن را امری سیاسی کنیم و بین آن و مردم یک جامعه فاصله بیفکنیم. سیاست باید در خدمت فرهنگ ایثار باشد و نه برعکس. این که با مقوله فرهنگ ایثار با ژست سیاسی و گرایش سیاسی و جناح سیاسی روبرو میشویم یعنی چه؟ حزب ایثارگران به چه معنی است؟ به این معنی است که هر کس جزو این حزب نباشد، ضد ایثارگر است؟ من نمیفهمم که ماده ده احزاب یا هر کس دیگری که به این اسامی مجوز داده کیست و چرا، اما میفهمم که کار خطایی است و باعث ضربه زدن به فرهنگ ایثار میشود. ما باید از فرهنگ ایثار اول صیانت و حفاظت کنیم و بعد مدعی ترویج آن باشیم. صیانت از فرهنگ ایثار- یا هر فرهنگ ارزشی در هر جامعه- اولویت آن جامعه است. سیاسی کردن، به معنی ایجاد دودستگی و چند دستگی در جامعه است زیرا یک حزب سیاسی، طرفداران و مخالفان خود را دارد. گلشنی در ادامه افزود: معتقدم این نوع نامگذاری بر روی احزاب و گروههای سیاسی بدترین شکل از نابود کردن فرهنگ ایثار است و باید مورد بازنگری دقیق قرار گیرد.
.- تاکید بر بعد فطری- انسانی فرهنگ ایثار مدیرخانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت ارشاد «تأکید بر بعد فطری فرهنگ ایثار به جای ابعاد فکری و مذهبی» را از دیگر شاخصههای جامعه ایثارمحور توصیف کرد و گفت: نقطه اشتراک فرهنگ ایثار در تمام کشورهای جهان همین «فطرت» است و باید از طریق آن فرهنگسازی صورت بگیرد. میدانیم که هر فرهنگی اگر نتواند صادر بشود، میمیرد و فرهنگ ایثار هم باید قابلیت صدور داشته باشد. قابلیت صدور فرهنگ ایثار در این ویژگی نهفته است. ما مجبور به صدور فرهنگ ایثار هستیم. ما مجبوریم به جهانیان تفاوت شهادت شیعی را با انتحار داعشی نشان دهیم وگرنه آنها چگونه میتوانند شهادت را از انتحار تشخیص دهند؟ وجهه فطری بودن ایثار و فداکاری در انسان میتواند راه اصلی حرکت به سمت مردم جهان باشد و هست.
. شکل گیری مکاتب فرهنگی ادبی و هنری بر مبنای فرهنگ ایثار: وی شکل گیری مکاتب ادبی و هنری فرهنگ ایثار را هم به عنوان یکی دیگر از شاخصهای جامعه مبتنیبر فرهنگ ایثار توصیف کرد و گفت: در جوامع مبتنی بر فرهنگ ایثار، تمامی فرهنگ و عناصر فرهنگی در اختیار فهم و ترویج فرهنگ ایثار قرار گرفته است و به همین خاطر، ادبیات و هنر نیز مستخدم ترویج فرهنگ ایثار شده اند؛ از این روست که مکاتب ادبی، هنری و حتی علمی و فلسفی مبتنی بر فرهنگ خود را به وجود آوردهاند. گلشنی با تحلیل وضعیت ادبیات داستانی و هنرهای تجسمی و نمایشی بعد از انقلاب افزود: برای نمونه، ما به شدت در این سالها بر روی تولید فیلم و سینمای دفاع مقدس تأکید کردهایم و تاحد امکان فیلم دفاع مقدسی ساختهآیم؛ اما این به معنای خلق مکتب سینمای ایثار نیست و این تولیدات در بهترین حالت، آثاری مصداقی و ضدجنگ هستند و ما برای رسیدن به نقطه مطلوب نیاز به شکلگیری مکتب ایثار در ادب، هنر و فرهنگ خود داریم. مکتب ادبیات داستانی ایثار، قابل تعریف است. مکاتب دیگر در حوزه نمایشی، موسیقی، تجسمی و… نیز قابل تعریفهستند اما به این نکته ندیدم که توجهی بشود و حداقل این فرضیه را مورد بررسی قرار داده و رد یا قبول کنند. معتقدم که جامعه ما به شدت به انجام این کار نیاز دارد. در حال حاضر و در دورانی که در فضای انقلاب اسلامی تنفس میکنیم، فرهنگ ایثار در کشور ما میتواند بهترین مقوم برای فرهنگ عمومی باشد. باید فرهنگ ایثار به عنوان مقوم فرهنگ عمومی کشور به رسمیت شناخته شود. باید با تمام وجود بر این مهم تاکید و تکیه کرد که فرهنگ عمومی ما بدون فرهنگ ایثار، پوچ و بی معنی است همان طور که فرهنگ عمومی هر کشوری بدون فرهنگ ارزشی آن جامعه بیمعناست. فرهنگ ایثار مانند ستون وسط خیمه برای فرهنگ عمومی است که اگر نباشد، خیمه و خرگاه معنایی نخواهد داشت. فرهنگ ایثار، مقوم فرهنگ عمومی است و فرهنگ عمومی قائم به فرهنگ ایثار است و این قاعده ای جهانی است. وی وارد تحلیل استراتژی های اجرایی شد و افزود: توجه به وجوه فراملی فرهنگ ایثار و حذف موازی کاری از نکاتی است که در زمینه اجرایی شدن شاخصههای فوق در جامعه باید مورد توجه قرار گیرند. مدیرخانه فرهنگ ایثار و مقاومت وزارت ارشاد بخش پایانی اظهارات خود را به تطبیق شرایط کشور ژاپن با ایران در بهرهگیری از فرهنگ ایثار اختصاص داد و گفت: فرهنگ سامورایی در طول تاریخ، یکی از ضدانسانیترین و غیرمنطقیترین فرهنگها بوده است که بر اساس آن، یک انسان میتوانسته در ازای یک کلوچه برنجی، انسانی دیگر را بکشد! وی در ادامه گفت: ژاپن بعد از جنگ جهانی متوجه خلأ فرهنگ ایثار در میان مردم خود شد و اینگونه بود که با سرمایهگذاری روی همین فرهنگ ضدانسانی «سامورایی»، آن را تبدیل به فرهنگی بزرگ، مقدس و قهرمانانه در میان مردم خود کرد. امروز در ژاپن هر کس در کارش موفق نباشد، بر اساس همان فرهنگ سامورایی بازسازی شده، «هاراگیری» میکند که همان کشتن خود در فرهنگ سامورایی است. یا اگر کسی از فرط کار زیاد، جان خود را از دست بدهد به او افتخار میکنند. از این نمونهها در ژاپن و چین و دیگر کشورهای امروز بسیار است. در چین اگر کسی سر کارش چرت بزند، پاداش میگیرد زیرا بر اساس فرهنگ ساخته و پرداخته شده، کسی شک نمیکند و فکر نمی کند که او شب را به خوشگذرانی گذرانده و چرتش را به محل کار آورده! این باور و این نوع رفتارها فقط از یک فرهنگ ارزشی بر میآید. حال این در حالی است که ما دارای یکی از غنی ترین، قویترین و ریشهدارترین فرهنگهای ارزشی دنیا هستیم و آن فرهنگ ایثار است. در طول تاریخ کهن از آرش کمانگیر گرفته تا امروز، فرهنگ ایثار ما سرشار از موارد متعدد و جالب و زیباست. با ورود اسلام به فرهنگ ایران و شکل گیری فرهنگ ایرانی-اسلامی، این فرهنگ باز هم غنیتر و شریفتر شد و ما را دارای بهترین خزینة فرهنگی کرد. بی شک فرهنگ ایثار ما قوی تر از فرهنگ ایثار ژاپنیهاست؛ اما چرا آن ها آن قدر خوب آن را به بهره برداری رسانده اند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟ چرا رهبر عزیز ما باید فریاد بزند که « به کی بگویم که من دغدغه فرهنگ دارم»؟ همه اینها نشان میدهند که ما آن فرهنگ غنی و اصیل و عمیق و شیعی ایثار را هنوز نتوانسته ایم خوب بفهمیم، خوب بفهانیم و خوب ترویج دهیم. امیدوارم شورای عالی ترویج و توسعه فرهنگ ایثار، مغز متفکر و دلیل راه باشد تا فرهنگ ایثار را همه با هم، یکصدا، همنوا و با یک استراتژی مشخص در سطح ملی و بینآلملل ترویج دهیم. خانه فرهنگ ایثار و مقاومت، همواره آماده است تا هر امری را اطاعت و هر برنامهای را اجرا کند مشروط به تحقق اهداف سند ابلاغی مقام معظم رهبری-مدظله العالی. والسلام. منبع: khaneisar.ir موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 25
کل بازدیدها: 213467
|
||||