سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 90 اردیبهشت 10 :: 5:33 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

 

«تورن بری» (1987، به نقل از مک گوایر، 2006)، نظریه تعاملی را درباره بزهکاری ارائه داد که مفاهیم تبیینی الگوی الیوت را با عقاید دیگری از نظریه کنترل و نظریه یادگیری اجتماعی ترکیب کرد، وی به دنبال پاسخی برای این دو سئوال بود: 1- چگونه آزادی منجر به این می شود که افراد در مسیر الگوهای بزهکارانه قرار گیرند؟ 2- چگونه افراد می توانند فشارهای محیطی را ضعیف کنند؟ در پاسخ به این دو سئوال، تورن بری پنج متغیر تعاملی کلیدی و مهم را برای پیش بینی بزهکاری معرفی نمود: 1)دلبستگی به والدین، 2) دلبستگی به مدرسه، 3) دلبستگی به       نگرش های قراردادی، 4) همنشینی با بزهکاران همسال، 5) پذیرش ارزش ها و رفتارهای بزهکارانه. در این نظریه، تعامل متغیرهای فوق در طول زمان مورد مطالعه قرار می گیرند. تعامل این عوامل تعیین کننده شروع بزهکاری هستند.  

  «لبلانس» یک الگوی تلفیقی ارائه داد که مطابق آن بین اعمال بزهکارانه، عامل بزهکاری و بزهکاری به عنوان یک پدیده اجتماعی تمایز قائل است. وی در چشم انداز چند لایه ای خود، معادله ای را مطرح می کند که در آن سه عامل وجود دارد. این سه عامل عبارتند از: اعمال   بزهکارانه ای که تحت فشار و اضطرار انجام می گیرند (مانند حضور نگهبانان در مقابل فرصت های جرم)، الزامات درونی در دنیای مجرمین (مانند دلبستگی به دیگران و ارائه الگوهای رفتاری که مورد پذیرش همنشین های مجرم است) و تعدیل سطح جرم در جامعه به عنوان یک کل(ساختارهای فرصت قانونی، تقویت قانون و ضمانت های اجرایی در مقابل بد سازمانی و بی هنجاری های اجتماعی). تعامل این عوامل، تعیین کننده وقوع یا عدم وقوع جرم هستند. (ابوالمعالی ،1388 ، ، صص 48-49)  

  «فرینگتون» (2003) الگوی تلفیقی را ارائه داده است که نقش عوامل روانشناختی و جامعه شناختی را به طور تواًم در نظر گرفته است. این الگو بین فرآیندهای بازدارنده و انرژی دهنده تمایز قائل می شود. این فرآیندها منجر به دوری یا نزدیکی به اعمال مجرمانه می شود. همچنین این الگو، فرآیندهای درونی یا موقعیتی کوتاه مدت و فرآیندهای رشدی درازمدت را از یکدیگر متمایز می کند. فرینگتون در الگوی تلفیقی خود، از یک طرف وقایع ناکام کننده زندگی را به عنوان عوامل انرژی زای کوتاه مدت می داند که منجر به گرایش به رفتارهای ضد اجتماعی می شوند و از طرف دیگر، فرآیندهای شناختی تحریف شده را نیز مسئول گرایش به رفتارهای ضد اجتماعی کوتاه مدت می داند. در واقع، فرآیندهای شناختی معیوب، انتخاب روش های غیر منطقی و دستورالعمل های ضداجتماعی را به دنبال دارند که حاصل طرحواره های شناختی تحریف شده هستند. یکی دیگر از عوامل بازدارنده جرم از دید فرینگتون مهارت های فرد در زمینه های مختلف ارتباطی، حل مساله اجتماعی، کنترل خشم و حتی مهارت های انجام فعالیت های حرفه ای است که تفاوت نوجوانان بزهکار و عادی را در سه مولفه مهارت های ارتباطی، حل مساله اجتماعی و کنترل خشم مورد تایید قرار می دهد. از دید فرینگتون، ضعف در مهارت های مختلف، زمینه ساز گرایش به رفتارهای ضد اجتماعی می شود.

امروزه بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که رسانه بسط دهنده جرم، جنایت و خشونت می باشد. به بیان دیگر، «رسانه ها، موجبات بروز و توسعه خشونت را فراهم آورده و جهانی خشن، ناامن و پرمخاطره را تکوین بخشیده اند. آنچه آشکار است این که رسانه ها همان طور که در ایجاد مشارکت و امنیت، نقش ایفا می نمایند، همان گونه نیز امکان دارد با تنزل قدرت انتخاب مخاطبان و تضعیف روند نهادی شدن ارزش های اجتماعی و انتقال تصورها و انگاره های از هم گسیخته، افراد جامعه را دچار تعرض ها و چندگانگی های فرهنگی و اجتماعی کنند و وفاق، مشارکت و همدلی را تبدیل به نفاق، جدایی، خشم و خصومت کنند. در چنین شرایطی، تنش، تعارض و خشونت پدیدار می گردند و هنجارها و    ارزش های پسندیده جامعه رنگ می بازند» (لرنی، 1385صص103-102).  

در واقع، رسانه ها قادرند تمام دستاورد های جنایی را به کل جامعه انتقال دهند. به واسطه جهان ارتباطات، از فناوری جدیدی برخوردار شده و این موضوع هم به این خاطر است که:  

 - رسانه ها به نشر فناوری جنایی کمک می کنند.

- رسانه ها به انتقال فناوری جنایی در همه اقشار می پردازند.

- رسانه ها به پخش فناوری جنایی در همه سال های زندگی می پردازند (ساروخانی، 1381ص 601).

«نمایش بی حد و حصر خشونت [و همچنین جرم وجنایت] در وسایل ارتباط جمعی، به ویژه تلویزیون باعث شده است که خشونت از بزرگسالی به دوره کودکی انتقال یابد و کودکان در حالی که مهارت های شناختی، ذهنی و اجتماعی لازم را برای درک، توجیه و مقابله با خشونت ندارد و تفاوتی بین واقعیت و خیال قائل نیستند با تهاجم انواع رفتار های و اعمال خشونت بار و پرخاشگرانه رو برو شوند. دنیایی که تلویزیون در ذهن کودکان ترسیم می کند، دنیایی خشن، ناامن، بدون عاطفه، مادی، زشت و پر از جنگ، نزاع و درگیری است و تا حدی به همین دلیل، امروزه سن ارتکاب جرائم و اعمال بزهکارانه و جنایی در مقایسه با گذشته، کاهش و میزان بروز و شیوع آن افزایش یافته است.» (بیابانگرد، 1385ص 86)

در سال 2001 میلادی، «اندرسون» و «براد بوشمان» با انجام پژوهشی همه جانبه اظهار داشتند نوجوانانی که از بازی های رایانه ای خشن استفاده می کنند بیش از دیگران مرتکب اعمال خشن در دنیای واقعی می شوند. آنها اعلام کردند، اثر مخرب بازی های رایانه ای ویدیویی بیش از فیلم هاست. در سال 2003 میلادی، این دو پژوهشگر اذعان داشتند موسیقی های خشن، تفکر پرخاشجویانه را در افراد بیشتر می کند و کینه جویی را در آنها افزایش می دهد.

«لئونارد ارون»، استاد دانشگاه میشیگان نیز با بررسی 856 جوان ساکن حومه شهر های بزرگ به این نتیجه رسید که احتمال ایجاد مشکل قانونی توسط پسرانی که فیلم های تلویزیونی خشن مشاهده می کنند، 8 برابر بیشتر از دیگران است. با ادامه پژوهش ها، «ارون» اعلام کرد: افرادی که در سنین آغازین دبستان و پیش از آن به برنامه های خشن صحنه های جنگ و گریز یا کشت و کشتار می دیدند در بزرگ سالی (بعد از 30 سالگی) بیشتر مرتکب جرائم جدی و آسیب رسان می شود یا در مقابل فرزند و همسرشان، اعمال خشن و بی رحمانه از خود نشان می دهند.» (بیانگرد، 1385صص 87-86)

 




موضوع مطلب :



دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 46
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 213249