دوشنبه 90 اردیبهشت 26 :: 8:40 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
دلیل اصلی افزایش آسیبها در ایران و راه کار مقابله با آن
برای وجود آسیبهای متعدد در کشور ایران، دلایل متعددی میتوان ذکر کرد که بر اساس نگرش و دانش هر پژوهشگر میتواند متفاوت باشد؛ اما بسیاری دیدگاهها به نحوی در نقطهای به اشتراک میرسند که میتواند دلیل اصلی افزایش آسیبها نامیده شود. امروزه تعداد بسیار زیاد وغیر قابل قبول زندانی در کشور ما از یک سو و تعداد آسیبهای اجتماعی و جرائم نسبت به بعد سرزمینی و تعداد جمعیت از دیگر سو، خبر از بحرانی بزرگ میدهد که اگر عملیات و اقدامات مناسب پیشگیرانهای صورت نگیرد، قطعا به فاجعه تبدیل میشود. امروزه برای کشور ما، وجود آسیبهای فردی و اجتماعی یک مساله نیست؛ بلکه یک مشکل جدی است که دارد به طرف فاجعه کشیده میشود. عوامل بسیاری در بروز و افزایش آسیبها نقش دارند که به طور کلی میتوان آنها را به دو دستهی درونی وبیرونی تقسیم کرد. عوامل بیرونی خود به دو گروه عمومی و اختصاصی تقسیم میکنم: عوامل عمومی ، مربوط به موج بزرگ آسیبهایی است که تمام جهان را در بر گرفته است و تمامی ملتها را در شرایط عمومی گرایش به آسیب قرار داده است. اما عوامل اختصاصی مربوط به جریان خاصی است که ایران ، ایرانی و اسلام ومسلمان را هدف قرار داده است که تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ایران نماد روشنی از این گروه عوامل است. اما کشور ما بیشتر از عوامل درونی ضربه میخورد تا عوامل بیرونی. در صورتی که عوامل درونی آسیبزا، تضعیف شوند، عوامل بیرونی میتوانند مثبت باشند و به تقویتکنندههای فرهنگی و اجتماعی تبدیل شوند. برای مثال، در صورت تقویت نهادهای درونی، موضع گیری در برابر فشارهای بیرونی افزایش مییابد و تهاجم فرهنگی و امثال آن، دلیل و بهانه ای میشوند برای اتحادملی، نزدیکی ملت به یکدیگر و... درست همان گونه که جنگ تحمیلی باعث کاهش آسیبها و نزدیکی ملت به یکدیگر شد. اما اگر عوامل درونی آسیب زا، تقویت شوند، علاوه بر بحران درونی باعث افزایش کارایی و اثربخشی عوامل بیرونی در تخریب فرهنگی واجتماعی و اقتصادی وسیاسی و... میشوند. جای تأسف است که امروزه در ابعاد مختلف فرهنگی- اجتماعی- سیاسی- اقتصادی- ورزشی و... عوامل درونی آسیبزا به شدت قوی هستند و هر روز به دامنهی آنها افزوده میشود. در این نوشتار قصد پرداختن به انواع آسیبهای موجود را ندارم لذا با همین مقدمه به سراغ دلیل اصلی توسعهی آسیبهای درونی میروم. معتقدم مهم ترین دلیل بروز آسیبها، توسعهی آسیبها، تنوع و گونهگونی آسیبها و از همه بدتر ، عدم توانایی مقابله با آسیبها یک چیز است و آن: « عدم وجود استراتژی ملی برای مبارزه با آسیبها» است. خلاء این استراتژی باعث شده است: 1- سازمانها به صورت پراکنده کار کنند. 2- بودجه و سرمایهی ملی در مبارزه با آسیبها بین سازمان ها خرد شود و امکان کارهای بزرگ از میان برود. 3- کارها در عرض یکدیگر قرار گیرند و رابطه ی طولی آنها از میان برود. 4- گاه فعالیتها در سطح سازمان ها با یکدیگر تضاد ایجاد کرده و آثار یکدگر را خنثی میکنند. 5- عدم هماهنگی خود موجب بروز آسیبهای جدید –مانند بیاعتمادی مردم به سازمانها- میشود. 6- سازمانهای مردم نهاد از گردونهی فعالیتهای موثر دور مانده اند. 7- مردم خود را در جریان مبارزه با آسیبها بیگانه و جدا از دولت میدانند. 8- مردم خود به خود عامل توسعهی آسیبها میشوند. 9- نظارت اجتماعی بر دولت و بر مردم و بر خود از میان می رود. 10- عدم استراتژی ملی فقط به معنی عدم هماهنگی نیست بلکه به منزلهی ایجاد فرصت برای تقویت عوامل بیرونی هم میباشد. راه کار: اگر در تمام مسائل شک و شبهه داریم، در این نکته شبههای نیست که تنها راه کار ممکن، اجرای بند 5 اصل 156 قانون اساسی در سطح ملی و با قدرت و اقتدار قوای سه گانه و حمایت رهبری نظام است.
موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 27
بازدید دیروز: 50
کل بازدیدها: 213143
|
||||