چهارشنبه 90 تیر 22 :: 3:41 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
مختصری از مباحث قابل طرح در باب حجاب و عفاف و پیشگیری از آسیبها برای درک روشن این موضوع بهتر است بدانیم که حجاب و عفاف از چه ابعادی برخوردار هستند. ابتدا برای جلوگیری از پیچیدگی فهم، حجاب و عفاف را یک چیز معنا می کنیم و آن عبارت است از : حجب و عفتی که باعث پوشش مناسب و رفتار مناسب میشود که در نتیجهی آن شخصیت سالمی از یک انسان با رفتار و منش کریمانه انتظار می رود. حجب و عفت میتواند ابعاد گوناگونی داشته باشد، مانند: بعد فردی(عرفان شخصی)، بعد عمومی(رفتار اجتماعی)، به بیان دیگر، ابعاد اخلاق فردی، منش خانوادگی و رفتار جمعی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد: در بعد فردی، حجب و عفاف برازنده ی یک ایرانی است؛ چرا که از قدیم الایام_به خصوص قبل از ظهور اسلام- هم حجاب در میان مردم ایران معنای وسیعی داشت و کاملا نهادینه بود و هم عفت از سرآمدان اخلاق ایرانی بود. بعد از اسلام ، حجب و عفاف در ایران و جهان مورد تأیید و تأکید قرار گرفت و این گونه نیست که حجب و عفاف از اسلام آغاز شده باشد. در بعد فردی، حجب و عفاف باعث میشد: فرد(زن و مرد) خود را به نحوی بپوشانند که آثار برجسته ی بدن در مرد و زن، نمایان نباشد و به طور ذاتی و فطری نسبت به برجستگیهای بدن خود _ به خصوص عورتین، باسن و سینهها- حساس باشند و سعی کنند آن ها را از تیر رس چشم ها دور دارند. همچنین سعی میکردند که آرام سخن بگویند، آرام حرکت کنند، درهنگام راه رفتن ادا و اطوار در نیاورند، در هنگام راه رفتن باسن به چپ و راست نچرخانند، با صدای زنانه یا کش دار سخن نگویند و... به طور کلی مردان ایرانی سعی میکردند مرد باشند و زنان هم سعی می کردند زن باشند. نه مرد به زنانگی گرایش داشت و نه زن به مردی و ذکوری. دو صفت مردانگی و زنانگی بارزه و مشخصهی مردان و زنان ایرانی بود. یکی از دلایل بزرگی که مردم ایران را به سمت اسلام راند، همین وضعیت پوشش(حجاب) و منش اخلاقی(عفت و پاکدامنی) بود. فهم مردم ایران از حجاب و عفاف تا جایی بود که مرد و زن با لباس های خاص خود، حتی ظاهر لباس کل مسلمانان را تحت تأثیر قرار داند به نحوی که چادر، به عنوان یکی از لباس های اصیل ایرانی، به عنوان حجاب اسلامی مطرح شد و الان هم همان طور است. به عبارتی، بر عکس کسانی که فکر می کنند اسلام چادر آورده و به ایرانیان پوشانده، این ایرانیان بودند که چادر(ماشته) را به اسلام وارد کردند. ایرانیان از عصر ساسانی به طور مشخص و بعد در دوران عباسیه و سپس در دوران صفویه با انتخاب رنگ سیاه برای چادر زنان، حتی رنگ را هم به اسلام تحمیل کردهاند و اسلام که طرفدار رنگهای روشن برای پوشش است و حتی سیاهی را مکروه (لباس فرعونیان) میداند، مجبور به اطاعت از مرام ایرانیها شده است. اما آثار این پوشش و آن منش: منش عفت، که ریشه در حیا و نجابت دارد، باعث میشود: الف: امنیت چشمی و گوشی و زبانی در میان مردم حاکم باشد. ب: ریشه ی دوستی ها واقعی و اعتماد در بین مردم گسترش یابد و کلاهبرداری و دوز و کلک از میان برچیده شود. ج: انسان به انسانیت خود نزدیک و نزدیک تر شود و حس گرمی میان قلب ها معنایی غیر از شهوت داشته باشد. اما پوشش(حجاب): الف: باعث گسترش عفت میشود و بر عمق و غنای آن می افزاید. ب: موجب میشود که نگاه ها از جسم و شهوت به احساسات بشری و ضمیر عقلی و اخلاقی معطوف شود. ج: موجب میشود حریم امن و خصوصی افراد مورد تعرض خواسته یا ناخواسته دیگران قرار نگیرد. د: موجب می شود که فرصت طلبان و کسانی که از انسان ، فقط بدن او را بفهمند، بی توفیق بمانند. اما چرا چنین موهبتی مورد تعارض دیگران قرار میگیرد و آن را ضد بشری و ضد آزادی مینامند؟ الف:خصومت با اسلام به عنوان یک مکتب الهی ب: عدم فهم ایرانی بودن حجاب و فراموش کردن لوطیگری و مشتیگری ایرانی ها ج: جریان سیاسی همیشه مخالف که بدون فلسفه مخالفت نمی تواند زنده بماند. د: معرفی شدن حجاب به عنوان یک نماد سیاسی نه به عنوان یک فرهنگی ایرانی – اسلامی و سوء استفاده ابزاری از حجاب ه: منتسب کردن امر حجاب به گروهی خاص و قشر بندی کردن بین مردم_مانند حزب الله و غیر – که آسیب جدی و اصلی است. و: تبلیغات سخت و گستردهی فشن به عنوان نماد مدرنیته و جا زدن حجاب به عنوان عنصر عهد عتیق! ز: و از همه بدتر، دولتی کردن حجاب و تبلیغ حجاب و دور کردن مردم از صحنهی اصلی موضوع. و آن چه الان حجاب از آن رنج میبرد: الف:آزاد نبودن حجاب و در هم آمیختگی مومن و مشرک با انتخاب اجباری یک نوع حجاب ب: مجبه بودن به عنوان یک امر دولتی و سیاسی به جای شخصی بودن و انتخاب بر اساس معرفت( به عبارتی، انتخاب حجاب و پوشش بیشتر امری اداری و سیاسی است تا فردی و معرفتی. این است که دوغ و دوشاب یکی شده است و مومن و مومنه و کافر و ولگرد همه تقریبا یک نوع حجاب میپوشند: چادر یا مانتو و معلوم هم نیست که پوشنده ی آن به آن اعتقادی دارد یا خیر؟!) همه متهماند؟؟ با وضع امروزین حجاب در جامعه، متأسفانه همه متهم اند! خوب و بد از هم قابل تشخیص نیست. معلوم نیست کسی که در زیر چادر است_ یا در زیر ریش_ آیا به آن اعتقادی دارد یا از آن برای اغراض شیطانی سوء استفاده می کند؟ کسی که چادر پوشیده آیا همان فاطمه گونه ای است که حجاب معرفت به تن دارد یا فاحشه ای که به نام حجاب خیانت خود را پنهان کرده است تا شرطه و سروان را گول بمالد و به کار خود بپردازد؟ علاوه بر استفاده ی ابزاری از حجاب، اعتبار صاحب آن زیر سوال می رود و کسی به حضرت عباس نمی تواند قسم بخورد که زیر چادر هر که هست، نجیب و عفیف و پاک است و این برای چادر و برای حجاب، آسیبی وحشتناک است. در چنین شرایطی، حجاب نه تنها اصلاح کننده و محافظ نیست، بلکه به شدت رواج دهندهی ریا، فرصت دهنده به کلکبازان و موجب تمسخر دین اسلام و فرهنگ ایرانی میشود. این است که این فرضیه را می توان صادر کرد: اگر حجاب آزاد بود و هر کس بر اساس شأن خود پوشش مناسب خو را انتخاب میکرد، معلوم بود که کی اهل چادر (ریش) است و کی نیست!! البته معلوم نیست در صورت تحقق این فرضیه، فلسفه ی حکومت اسلامی و دولت اسلامی چه میشود؟! به هر عنوان، حجاب که امری انسانی، عقلایی و اخلاقی است و برای انسان در هر جای دنیا، انسانیت میآورد و این اصلی خدشه ناپذیر است. حجاب و عفاف، مخالف و در برابر بی بند و باری قرار میگیرد و مبارزهی این دو، پایان ناپذیر است. موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 12
کل بازدیدها: 212406
|
||||