سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یکشنبه 90 اسفند 21 :: 3:2 عصر ::  نویسنده : ایرج گلشنی

 

وقتی نام بزرگان به میان می آید، برخی مباحث روزمره رخت برمی بندد.

این نوشتار به بهانه بحثی است که اخیرا در باب شیعه بودن فردوسی بزرگ مطرح می شود.

در این که فردوسی شیعه دوازده امامی است، شکی نیست و این که ما شیعیان به این شیعه بودن افتخار می کنیم هم طبیعی است؛ اما واقعیت فراتر از مذهبی بودن برخی بزرگان مانند فردوسی چیز دیگری است و آن این که اینان در بندمذهب و دین و خاک و... نیستند.

این نکته زمانی درک می شود که به بزرگی گورکی به آن بیندیشیم و بفهمیم که در بند خاک و خون بودن یا نبودن چه شرایط خاصی دارد.

فردوسی با نگاهی سطحی می توان به خاک و خون پرستی متهم کرد؛ اما درک عمیق از این اعجوبه تاریخ نکاتی را روشن می کند که نشان می دهد او نیز از بند خاک و خون گذشته است.

برخی از این نکات عبارتند از:

اول: بزرگان متعلق به تمام زمان ها و مکان ها هستند.

دوم: بزرگان فارغ از ماجرای مذهب و سرزمین و قوم هستند.

اندیشمندان بزرگ مرزها را در می شکنند و تعلق همگانی و جهانی برای همه دوران ها پیدا می کنند. امروز دیگر نمی توان حافظ را فقط شیرازی دانست و ابن سینا را در حصار همدان و عطار را در نیشابور محصور کرد.

در باب مذهب هم چنین است. همان گونه که سنی بودن حافظ و مولانا چیزی از آنها برای جهان شیعه کم نمی کند، شیعه بودن فردوسی هم چیزی از او برای دیگران کم نمی کند.

کمبودی اگر حس می شود از سوی کسانی است که نه سطحی از بزرگی فردوسی را درک می کند و نه خود در حد معمول به رشد شخصیتی رسیده است. اینان سارقان بیت های این و آن و دزدان مفاخر هستند و سعی در به نام کردن این و آن دارند. این نکته شامل حال کشورها هم می شود. کشورهایی که این روزها به دنبال سرقت آدم ها و مفاخر هستند. کسانی که مولانا را ترکیه ای می دانند و رودکی را تاجیکی و...

 




موضوع مطلب :



دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 35
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 213238