یکشنبه 92 دی 1 :: 2:26 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
نرمش قهرمانانه یعنی امام حسین(ع) در کشور امام حسین(ع) با مردم یا حسین(ع) و با شعار هیهات منالذله، شکست، اسارت و عقبنشینی معنا ندارد و هر چه هست، یا زندگی شرافتمندانه است، یا آزادگی سرفرازانه و یا شهادت جوانمردانه. اصرار غربیها به تسلیم ملت یا حسین(ع)، و پافشاری برای به زیر سلطهکشیدن کشور امام حسین(ع)، فقط و تنها یک دلیل دارد و آن ناتوانی غربیها در فهم عاشورا. وقتی عاشوراییان به عنوان الگوهای بزرگ ملت یا حسین(ع) قرار گرفتند، تأسی از آنها و رفتار مانند آنها، نه تنها منطقی است؛ بلکه عادی و معمول است و آن چه که غیرعادی و غیر معمول میتواند تلقی شود، رفتاری غیر از رفتار عاشورایی از مردم یا حسین(ع) در کشور امام حسین(ع) است. گاهی دشمن کج میفهمد.یکی از چیزهایی را که کج میفهمد، همین معنای «نرمش قهرمانانه» است؛ زیر تصور میکنند این نرمش قهرمانانه اولاً در سیرة الگوهای دینی ما نیست و در ثانی، بدعتی از روی عجز است و آن را به ناتوانی و شکست و عقبنشینی تفسیر میکنند. اما دقت در رفتار امام حسین(ع)، نشان میدهد که وی بارها «نرمش قهرمانانه» را به نمایش گذاشته است تا صحت رفتار و سالم بودن تصمیمهای خود را به عنوان یک امام الگو، برای پیروانش باقی بگذارد. مروری بر رفتار امام حسین(ع) در جریان حادثة دلخراش عاشورا مؤید این گفتار است: حضرت(ع) بارها به «نجنگیدن» تأکید داشتند. بعد از مواجهه شدن با حر بن یزید ریاحی، به این فرمانده پیشنهاد کرد تا به جای جنگ، مسیر کاروان را عوض کرده و به جای کوفه، به سمت یمن یا هر جای دیگر برود. اما فرمانده این اجازه را نداشت و اجازه تغییر مسیر به کاروان امام حسین(ع) نداد. امام(ع) با طرح این موضوع، که نشان دادن نرمش و آمادگی برای پرهیز از جنگ است، به خردهگیران تاریخ، جوابی تاریخی داد؛ زیرا اگر امام(ع) چنین پیشنهادی طرح نمیکرد؛ امروز کسی نبود که به این سؤال جواب دهد: امام حسین(ع) میتوانست نجنگد و یارانش را به کشتن ندهد، زیرا میتوانست پیشنهاد آتش بس بدهد، میتوانست جایگزینی برای جنگیدن پیدا کند، میتوانست برای حفظ جان خود و یارانش، قیام را به وقت دیگر وانهد، میتوانست ... امام(ع)، با نشان دادن این نرمش، به تمام ابهامات جواب داد و ثابت کرد که این سپاه کفر بود که تصمیم قطعی به جنگ و قتال داشت. امام(ع) ثابت کرد که در هر صورت، قصد جان او و یارانش را کرده بودند و این دشمن بود که راهی جز جنگ و قتال باقی نگذاشته بود و بر شیپور جنگ میدمید؛ زیرا هدف دشمن کشتن حسین(ع) و نابود کردن دین جد اوست؛ این است که به هیچ عنوان از جنگ روی برنخواهد گرداند. در جایی دیگر، امام حسین(ع) از سپاه یزید، در خواست آب میکند. در حالی که علی اصغر(ع) را روی دستان گرفته است، برای او آب میخواهد تا به تاریخ بگوید که حسین(ع) از سر لجاجت با دشمن، یاران خود را در تنگنا قرار نداد؛ بلکه این دشمن بود که به هر صورت ممکن، این تنگنا را ایجاد کرده بود. امام حسین(ع) از دشمن برای یاران خود تقاضای آب میکند تا فردای تاریخ کسی نگوید که امام(ع) بر سر لج بود و همه را فدای خود کرد . تا کسی نگوید که چرا امام(ع) حداقل برای خانوادهاش از دشمن درخواست آب نکرد؟ چرا امام(ع) اندکی نرمش نشان نداد تا حداقل کودکان و زنان از تشنگی دچار رنج نشوند؟ اما تاریخ میگوید امام(ع) با آنکه درخواست از دشمن برایش بسیار گران بود و رخم شمشیر برایش آسانتر بود از تقاضا از دشمن، اما برای اثبات خوی ددمنش دشمن، و اثبات این که دشمن آمده است تا به هر بهانة ممکن، او را بکشد تا دین جدش را دستخوش تغییرات و تحریفات کند، از دشمن تقاضای آب میکند، آنهم برای خردسالترین عضو عاشورایی و آنهم در حالی که کودک ششماهه را بر دست گرفته است؛ یعنی ای تاریخ، کور و کر نباش و ببین. با تمام چشمهایت ببین و با تمام گوشهایت بشنو که دشمن، هدفی جز کشتن من و نابودی دین جدم ندارد و هر چه هست، بهانة اوست برای کشتن و غارت و سوزاندن و نابود کردن. در جاجای عاشورا، ما شاهد این گونه از نرمشهای یک قهرمان هستیم که با تمام شهامت و شجاعتی که از وی سراغ داریم، باز از اتمام حجت دست بر نمیداشت و با تمام قدرت، روی امیال شخصی پا میگذاشت و آنچه درست بود را در تاریخ ثبت کرد تا امروز ما وارث «نرمش قهرمانانه» ای باشیم که ریشه در رفتار حسین شهید(ع) دارد. این است که میگوییم: نرمش قهرمانانه یعنی امام حسین(ع). *** انگار تاریخ برای شیعیان راستین، تکرار مکرر میکند. جهان تبدیل شده است به کربلا و یزیدیان اطراف ما را گرفتهاند. به بهانة انرژی هستهای و ترس از ساخت بمب اتم، فرات و دجلة اقتصاد و معاش را بر ما بستهاند وسعی میکنند حلقه محاصره و تحریم را هر روز تنگتر کنند. بمب اتم بهانة آنهاست؛ اما خوب میدانیم که هدف اصلی و نیت باطنیشان، نابودی انقلاب اسلامی است. و ما خوب میدانیم که بمب اتم بهانه است و آنها هم خوب میدانند که نابودی انقلاب اسلامی، یعنی شکستی برای کشور امام حسین(ع) و لطمهای به مردم یا حسین(ع). ما که از هجمه دشمن هراسی به دل نداریم و هر بار به مناسبتی، غریو و غیرت خود را نشان میدهیم؛ اما در برابر تاریخ، در برابر نسلهای آینده و در برابر مردم سراسر جهان مسئولیم تا از حقانیت خود دفاع کنیم. لازم است از حقانیت انقلاب اسلامی به عنوان انقلابی انسانساز و صلحدوست دفاع کنیم و برای این که نتوانند ما را به جنگ طلبی متهم کنند. برای آن که نتوانند ما را به ساخت سلاح اتمی برای کشتن انسانهای بیگناه محکوم نکنند؛ لازم است نرمش قهرمانانه نشان دهیم و در حقیقت دست دشمن را رو کنیم. بعید است که یزیدیان زمان، نسبت به پیام صلح ما عکسالعمل مثبتی نشان دهند؛ بیشک، آنها به راه خود ادامه خواهند داد و تحریمها را بیشتر و بیشتر خواهند کرد و حتی اگر شهامتش را داشته باشند، با حملة نظامی دیگر، بنیاد انقلاب اسلامی را هدف قرار میدهند؛ اما اگر ما کمی نرمش نشان ندهیم، نسلها ممکن است قضاوت نادرستی در مورد مواضع امروز ما داشته باشند. درست مانند امام حسین(ع) باید رفتار کنیم. از او الگو بگیریم و در اوج قهرمانی و رشادت و عشق به شهادت، بهانههای واهی را از دشمن بگیریم.
موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 57
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 213260
|
||||