سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

پیشگیری از آسیب‌ها

 

و نظام فکری بسیجی، مهدوی، فاطمی، علوی و اسلامی

 

قسمت  دوم:

نکته‌‌ی دیگری که در باب تفکرها و فرهنگ‌های منشعب از اسلام (تفکر بسیجی، مهدوی،‌فاطمی و....) وجود دارد، این است که جهت آنها را از نگاه عام به اسلام و اهداف آن به نگاه خاص تبدیل کرده و تنها به یکی از اهداف و یکی از نقاط مورد توجه اسلام معطوف داشته است. این اقدام باعث می‌شود که افراد در آن مکاتب، بخشی از اسلام را مهمتر از بخش دیگر بدانند و نقطه ثقل توجه،‌مطالعات و گرایشات خود قرار دهند.

چنین نگرش و چنین رویکردی در بلند مدت چه نتایج و عوارضی در بر خواهد داشت؟

یکی از عوارض آن، رشد ناهمگون مکتب اسلام در میان نسل‌ها خواهد بود.

عارضه‌ی دیگر، عدم درک کلیت اسلام و اهداف فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی وسیاسی آن است.

مشکل دیگر، ورود مسلمانان به مناقشه‌های داخلی و تضادهای درونی خواهد بود.

نگارنده در کتاب مبانی و اصول فرهنگ بسیج توضیح داده است که فرهنگ بسیج، تفکر بسیج و اندیشه‌ی بسیج چیزی جز تفکر اسلام نیست و ایجاد یک نگاه یا بدعت نباید باشد. وقتی می‌گوییم فرهنگ بسیچ و بعد می‌گوییم فرهنگ اسلامی، این غلط است اما اگر بگوییم فرهنگ بسیچ به معنی توسعه‌ی فرهنگ عمل‌گرایی اسلام است؛ درست است.

در باره سایر گرایش‌های فاطمی، علوی و.... هم چنین دیدگاهی حاکم است. اگر بگوییم فرهنگ فاطمی و نظر داشته باشیم که فقط فرهنگ فاطمی درست است، فقط فرهنگ فاطمی باید اشاعه یابد، فقط فرهنگ فاطمی از آن خانم‌هاست و فرهنگ علوی از آن آقایان و.... و مواردی از این دست که متاسفانه مرسوم ورایچ شده و به دلیل عدم اطلاع رسانی درست، نتایجی مخربی در پی دارد، از آسیب‌های جدی این حوزه است که کمتر به آن توجه شده است.

توجیه موضوع با رنگ و لعاب علمی و با تأکید بر ضرورت‌ها(؟!) کاری است که بسیاری از مسئولان این نظام‌های فکری یا بهتر است بگویم شبه‌نظامات فکری انجام می‌دهند.

برداشتن وحدت،‌همدلی از میان امت اسلام و پراکنده و مشوش کرد ن افکار کسانی که فرصت مطالعات دائمی و گسترده در باب اسلام ندارند، تشویش اذهان کسانی که می‌خواهند به اسلام روی آورند از دیگر عوارضی است که این «تخصص گرایی» ها در دین اسلام حاصل کرده و خواهد کرد.

چرا چنین می‌کنیم؟

 

 




موضوع مطلب :


 

پیشگیری از آسیب‌ها

و نظام فکری بسیجی، مهدوی، فاطمی، علوی و اسلامی

قسمت اول:

اولین آسیب:

اولین آسیب همین تکه تکه کردن و جداسازی پیام‌ها و مفاهیم مکتب اسلام از یکدیگر و ساختن و پرداختن بینش‌های جزیی از آن است که نوعی فرقه‌سازی و فرقه‌گرایی را به خاطر می‌آورد.

مکتب شریف اسلام به عنوان یک دین آسمانی و انسانی، بسته‌ی کاملی از تمامی ارزش‌ها و آرمان‌های بشر است که شامل تبیین درست مبداء تا معاد و لوازم خیر و صلاح بشر است. وقتی می‌گوییم بشر، منظور ما ملک و مملکت و اشخاص و ملل خاصی نیست، بلکه تمامی ابناء بشر را در نظر می‌گیریم.

به عبارتی روشن و دقیق، دین اسلام از آن ملت خاصی نیست و این دین توسط هیچ ملتی نباید مصادره بشود.

منطق امت واحده، نشان می‌دهد که در قاموس اسلام تنها یک ملت وجود دارد و آن هم امت اسلام(امت واحده) است بدون توجه به نژاد و....

به همین روال، مکتب اسلام فقط یک مکتب است که شامل مسائل مهمی از جمله مهدویت و امثال آن می‌شود. تفکیک آنها از یکدیگر معلوم نیست به چه معناست و برای چیست؟ آیا برای اهمیت دادن به بخشی و واگذاشتن بخش دیگر؟

این تقسیم بندی‌ها به گمان توجه و تمرکزبیشتر به یک موضوع خاص، بی‌شک بدعت و فرقه‌سازی است؛ چرا که مگر می‌شود تفکر بسیجی داشت و اما تفکر مهدویت نداشت؟! مگر می‌شود تفکر فاطمی داشت و تفکر علوی نداشت؟!! و.... پس دلیل این مکتب‌سازی‌ها و تکه تکه کردن‌ها چه می‌تواند باشد؟

آیا این یک آسیب جدی نیست؟

 

 




موضوع مطلب :


<   1   2   
دلیل
درباره وبلاگ

اندیشه، حد و مرز ندارد و تا آن جا که دلیلی برای بودن وجود داشته باشد، اندیشه فراتر از آن وجود خواهد داشت و برای این بودن دلیل ها خواهد داشت تا نتیجه ی آن شدنی شایسته باشد.
پیوندها
www.shereno.com">شعر نو
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 24
کل بازدیدها: 213494