چهارشنبه 90 اردیبهشت 28 :: 10:30 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
طرح زمر از چیستی تا نقد
طرح موسوم به زمر که به تازگی در دستور کار شهرداری منطقه 9 قرار گفته است، از ابعاد مختلفی جالب مینماید. این طرح که امید میرود تحولی در نظام فکر ی، فرهنگی واجتماعی منطقه 9 شهرداری تهران باشد و الگویی برای دیگر طرحهای مشابه باشد، هنوز در شرف شدن و در مسیر تکامل قرار دارد، با این حال، موضعگیریهایی در باره آن شده است که در نوع خود جالب است و سخنی در بارهی آن، ارزش خاصی دارد که ممکن است در آیندهی نه چندان دور همین سخن، یکی از مهمترین دستاوردهای این طرح ارزنده به حساب آید. نکته ای که در این نوشتار به اختصار به آن اشاره میکنم در خصوص «منتقدان» این طرح فرهنگی واجتماعی است: منتقدان طرح زمر که با شعار محوری »زندگی بهتر، محیط سالم، رشد و تعالی» در جریان است و امید است تا چند هفته ی دیگر، نشانههای عملیاتی خود را بیش از پیش بروز دهد، سه گروه هستند: گروه اول: کسانی هستند که ماهیت علمی و منطقی طرح را کاملا متوجه شدهاند. این گروه با درک عمق فکری و نظری و وسعت عملیاتی و اجرایی طرح، به مدافعان و مجریان آن تبدیل شده اند و با حرارت و انرژی قابل توجهی کار میکنند و در حقیقت این طرح قائم به وجود آنها شده است. این افراد که تعدادشان از نظر کمی اندک واز نظر کیفی زیاد است، منطق اصلی طرح، مبنی بر این که این طرح از بنیاد و از شروع تا انتها، کاری آموزشی و فرهنگی و اجتماعی است را فهمیدهاند و لذا در برابر دیگر منتقدان، صبوری خاصی پیشه کردهاند چرا که میدانند که همین منتقدان هم خود نیاز به آموزش فرهنگی دارند. گروه دوم کسانی هستند که طرح را نفهمیدهاند و عجیب این که بیش از همه با آن سر ناسازگاری گذاشته و به عدم کارایی طرح و اجرایی نبودن آن تأکید دارند. برای من بسیار عجیب است که این دسته از افراد هنوز نفهمیدهاند که ماهیت این طرح، آموزش آنهاست و همین الان که آنها نقد میکنند، در حقیقت به یکی از ابعاد طرح زمر عمل میکنند. طرح زمر میگوید: هیچ چیزی قطعی نیست و همگان باید نقد کنند ونقاد باشند. همین نکته است که ظرفیت طرح زمر را برای نقد پذیری بالا میبرد و در عین حال، دیگران را به نقد وا میدارد و از آنها میخواهد که با دید دقیق و موشکافی لازم به تحلیل پدیده ها بپردازند و نظر خود را اعلام دارند. اما چگونگی اعلام نظر مهم است. این طرح میگوید:اگر میخواهید نقاد باشید و در جامعهی خود بیتفاوت نباشید و پدیدهها را نقد کنید، لازم است که ابتدا نقد را بشناسید. نقد چیست و چگونه باید از آن استفاده کرد؟ یکی از لوازم جدی نقد این است که «پدیدهی مورد نقد را کاملا شناخت و سپس به نقد آن مبادرت کرد و در نهایت طرح بهتری از آن چه هست باید ارائه کرد.» اما این دسته از کسان تا کنون من ندیدم ونشنیدم که در برابر نقدشان، طرح جدیدی ارائه کنند. لذا در حقیقت اینان نقاد و نقد کننده نیستند چون اساسا نقد را نمیشناسند. اینان فقط ایرادگیر هستند که به قول چخوف: مگسهایی هستند که فقط وز وز میکنند. گروه سوم منتقدان کسانی هستند که نقدشان نقد است. یعنی نه نقد مغرضانه میکنند و نه نقد چاکرانه، بلکه نقدشان مصلحانه است و من عاشق این دسته هستم. یعنی در دیدن و مطالعه طرح دقیقاند. در تحلیلها منصف و در بیان راه کارهای تکمیلی و اصلاحی خلاق. اگر تعداد این دسته افراد در جامعه افزایش یابد، آبادانی حاصل میشود. این گروه اغلب از اعضای سازمانهای مردم نهاد هستند که با اشتیاق خوبی با طرح همراهی میکنند و طرح زمر با وجود آنها از پشتیبانی بزرگی برخوردار شده است. در پایان این نوشتار کوتاه که مثل همیشه به اشاره و اختصار به موضوعات میپردازد به گروه دومیها توصیه می کنم: ابتدا در باب نقد و نقادی مطالعهای داشته باشید و چند مقاله و کتاب در این باره مطالعه بفرمایید یا حداقل کتاب شعر بینقاب، شعر بی دروغ اثر استاد گرانمایه، مرحوم زرین کوب را بخوانید. و یا حداقل حداقل مقاله اینجانب منتشر شده در کتاب ماه علوم و فنون تحت عنوان »نقد نقد» بخوانید و بعد بیایید سراغ نقد طرح زمر و امثال آن. و یا حداقل حداقل حداقل در بارهی شبهات و سوالاتتان اول بپرسید و اگر قانع نشدید، ایراد بگیرید. ختم میکنم به یاد استاد علامه زرین کوب _ که در بارهی آدمهای ایرادگیر بیخاصیت- که به قول آنتوان چخوف، مگسان وز وزی هستند، آورده است: «اعرابی را گفتند چرا شعر نمیسرایی؟ گفت: هر آن چه هست را نمیپسندم و آن چه را که میپسندم دست نمی دهد!!!»
موضوع مطلب : دوشنبه 90 اردیبهشت 26 :: 8:40 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
دلیل اصلی افزایش آسیبها در ایران و راه کار مقابله با آن
برای وجود آسیبهای متعدد در کشور ایران، دلایل متعددی میتوان ذکر کرد که بر اساس نگرش و دانش هر پژوهشگر میتواند متفاوت باشد؛ اما بسیاری دیدگاهها به نحوی در نقطهای به اشتراک میرسند که میتواند دلیل اصلی افزایش آسیبها نامیده شود. امروزه تعداد بسیار زیاد وغیر قابل قبول زندانی در کشور ما از یک سو و تعداد آسیبهای اجتماعی و جرائم نسبت به بعد سرزمینی و تعداد جمعیت از دیگر سو، خبر از بحرانی بزرگ میدهد که اگر عملیات و اقدامات مناسب پیشگیرانهای صورت نگیرد، قطعا به فاجعه تبدیل میشود. امروزه برای کشور ما، وجود آسیبهای فردی و اجتماعی یک مساله نیست؛ بلکه یک مشکل جدی است که دارد به طرف فاجعه کشیده میشود. عوامل بسیاری در بروز و افزایش آسیبها نقش دارند که به طور کلی میتوان آنها را به دو دستهی درونی وبیرونی تقسیم کرد. عوامل بیرونی خود به دو گروه عمومی و اختصاصی تقسیم میکنم: عوامل عمومی ، مربوط به موج بزرگ آسیبهایی است که تمام جهان را در بر گرفته است و تمامی ملتها را در شرایط عمومی گرایش به آسیب قرار داده است. اما عوامل اختصاصی مربوط به جریان خاصی است که ایران ، ایرانی و اسلام ومسلمان را هدف قرار داده است که تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه ایران نماد روشنی از این گروه عوامل است. اما کشور ما بیشتر از عوامل درونی ضربه میخورد تا عوامل بیرونی. در صورتی که عوامل درونی آسیبزا، تضعیف شوند، عوامل بیرونی میتوانند مثبت باشند و به تقویتکنندههای فرهنگی و اجتماعی تبدیل شوند. برای مثال، در صورت تقویت نهادهای درونی، موضع گیری در برابر فشارهای بیرونی افزایش مییابد و تهاجم فرهنگی و امثال آن، دلیل و بهانه ای میشوند برای اتحادملی، نزدیکی ملت به یکدیگر و... درست همان گونه که جنگ تحمیلی باعث کاهش آسیبها و نزدیکی ملت به یکدیگر شد. اما اگر عوامل درونی آسیب زا، تقویت شوند، علاوه بر بحران درونی باعث افزایش کارایی و اثربخشی عوامل بیرونی در تخریب فرهنگی واجتماعی و اقتصادی وسیاسی و... میشوند. جای تأسف است که امروزه در ابعاد مختلف فرهنگی- اجتماعی- سیاسی- اقتصادی- ورزشی و... عوامل درونی آسیبزا به شدت قوی هستند و هر روز به دامنهی آنها افزوده میشود. در این نوشتار قصد پرداختن به انواع آسیبهای موجود را ندارم لذا با همین مقدمه به سراغ دلیل اصلی توسعهی آسیبهای درونی میروم. معتقدم مهم ترین دلیل بروز آسیبها، توسعهی آسیبها، تنوع و گونهگونی آسیبها و از همه بدتر ، عدم توانایی مقابله با آسیبها یک چیز است و آن: « عدم وجود استراتژی ملی برای مبارزه با آسیبها» است. خلاء این استراتژی باعث شده است: 1- سازمانها به صورت پراکنده کار کنند. 2- بودجه و سرمایهی ملی در مبارزه با آسیبها بین سازمان ها خرد شود و امکان کارهای بزرگ از میان برود. 3- کارها در عرض یکدیگر قرار گیرند و رابطه ی طولی آنها از میان برود. 4- گاه فعالیتها در سطح سازمان ها با یکدیگر تضاد ایجاد کرده و آثار یکدگر را خنثی میکنند. 5- عدم هماهنگی خود موجب بروز آسیبهای جدید –مانند بیاعتمادی مردم به سازمانها- میشود. 6- سازمانهای مردم نهاد از گردونهی فعالیتهای موثر دور مانده اند. 7- مردم خود را در جریان مبارزه با آسیبها بیگانه و جدا از دولت میدانند. 8- مردم خود به خود عامل توسعهی آسیبها میشوند. 9- نظارت اجتماعی بر دولت و بر مردم و بر خود از میان می رود. 10- عدم استراتژی ملی فقط به معنی عدم هماهنگی نیست بلکه به منزلهی ایجاد فرصت برای تقویت عوامل بیرونی هم میباشد. راه کار: اگر در تمام مسائل شک و شبهه داریم، در این نکته شبههای نیست که تنها راه کار ممکن، اجرای بند 5 اصل 156 قانون اساسی در سطح ملی و با قدرت و اقتدار قوای سه گانه و حمایت رهبری نظام است.
موضوع مطلب : یکشنبه 90 اردیبهشت 25 :: 7:42 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
نشاط و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم
بسیاری از آسیبهای فردی که به آسیبهای جمعی و جرم منتهی میشوند، ریشه در افسردگی فردی و جمعی دارد. بر اساس نظر همهی اندیشمندان تاریخ و باستانشناس، ایرانیان از جملهی شادترین مردمان روی زمین بودهاند به نحوی که تا کنون هیچ ملتی مانند ایرانیان دارای روزهای خاص برای جشن وسرور نبودهاند. کتاب دانستنیهای ایران اثرایمان سلیمانی و سید احمد عسگری ا ز انتشارات مرکز مطالعات وزارت علوم تازه ترین کتابی است که در این باره خواندم. این کتاب نیز مانند دیگر کتب در این زمینه به بررسی جشنها و روزهای شاد در ایران باستان پرداختهاند. انگار ملت ایران دنبال بهانهای بوده تا به هر طریق ممکن، روزی را برای سرور و شادمانی بنا کند. اما از آن ایران تا ایران امروز، تفاوت از زمین تا آسمان است. امروزه تقریبا هیچ جشن ملی وجود خارجی ندارد و اگر هم هست، به شکل و شمایلی برگذار میشود که جنبه ی ملی، همگانی و سرور و شادی ندارد. این نکته، در گسترش فساد روحی و روانی و رواج افسردگی نقش دارد و به همین دلیل، مردم ایران را به مردمی افسرده، خسته و غمگین تبدیل کرده است تا جایی که پروژهی تقویت نشاط ملی در دستور کار شورای فرهنگ عمومی کشور قرار میگیرد ولی به دلایلی که جای بحث آن در اینجا نیست اما میتوان آنها را استنباط کرد، موفق به دستیابی به استراتژی، سیاست و برنامهی خاصی برای افزایش نشاط ملی نشدند. نشاط آحاد جامعه هم به نشاط ملی مرتبط و وابسته است: اولا با توجه به نشاط ملی، افراد جامعه هم خود به خود شاد میشوند و در ثانی، با تقویت نشاط ملی، افراط وتفریط ها در نشاط بین افراد و خانوادهها برداشته میشود. این بدان معناست که نشاط ملی علاوه بر افزایش شادی، کاهش افسردگی و ایجاد موج امید، موجب فرهنگسازی در مدیریت نشاط افراد و خانواده ها میشود. در حال حاضر به قول دکتر شریعتی، برخی افراد و خانوادهها «با هزینهی دیر کرد» نشاط و مراسم شادی به جای میآورند که خود موجب آسیب اجتماعی و برخورد نیروی انتظامی میشود. همهی اینها در حالی است که وضعیت کنونی ما برای ایجاد نشاط ملی بسیار خوب است. پیروزی انقلاب اسلامی، دهها عملیات موفق دوران دفاع مقدس، دهها سالروز تولد از معصومین(ع) گرفته تا رهبران انقلاب و شهدای شاخص و... اما متآسفانه طرز تفکر حاکم بر مبلغین و مسئولان ما مانع از استفاده از این ظرفیت شده است. به هر ترتیب، نشاط ملی اثر بسیار مهمی بر اسیبهای اجتماعی و وقوع جرم دارد که بازشکافی موضوع میتواند ما را برای اقدام مناسب هدایت کند.
موضوع مطلب : شنبه 90 اردیبهشت 24 :: 1:35 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
جامعهی ما از دو بعد اسلامی و ایرانی دارای فرهنگی بسیار غنی، تاریخی بسیار کهن و تمدنی در خور تأمل و احترام است. در روزگاران گذشته، زمانی بود که تمدن وفرهنگ ایرانی در راس همهی فرهنگها و تمدنها بود و مردمانش از رفتارهای بسیار نیکو و مؤدبانهای برخوردار و تخلف در آنها معنا نداشت. از آن زمان تا امروز که برخی تخلفات فردی و اجتماعی، جنبهی ارزشی پیدا کرده، تفاوت عجیب و فاصلهای ناموزون وجود دارد. میدانید که ما ایرانیها برای محافظت از جان خود در هنگام رانندگی باید جریمه بپردازیم و با زور پلیس کمربند ببندیم. میدانید که ایرانی امروز اغلب برای دور زدن قوانین و مقرارتی که قاعدهی هر اجتماع کنونی است، حرص عجیبی دارد. میدانید که ایرانی امروز از ریختن آشغال در جوی خیابان و پیاده رو ها ابایی ندارد و آن را امری طبیعی قلمداد میکند در حالی که دین او امر به نظافت میکند. میدانید که پرخاشگری و درگیریهای تن به تن در بسیاری از خیابانها دیده میشود حتی اگر دلیل آن برخورد سپر دو ماشین به هم باشد! و بسیاری دیگر از میدانید ها که روح آدمی را آزار میدهد. اشکال از کجاست؟ چرا ایرانی امروز بر وزن و قاعده ی دین و فرهنگ خود عمل نمیکند؟ آیا اشکال از مکتب و مرام دینی اوست؟ آیا اشکال از مسلک و فرهنگ و تمدن ایران اوست؟ چرا ایرانی امروز همتراز با فرهنگ دینی و ملی خود عمل نمیکند؟ چرا انس و الفتی که میان هر ملتی هست و باعث رعایت حقوق طرفین میشود در کشوری مانند ایران که بسیار از آن توقع میرود زیرا هم به مکتب دینی خود(اسلام) مباهات میکند و هم به تمدن ایرانی خود و به همین دو دلیل خود را مردمی ریشهدار، اهل اخلاق و بزرگمنش میداند اما آمار و ارقام از هر حیث منافی چنین ادعایی است: آمار زندانیان در ایران آمار طلاق در ایران آمار بیکاری آمار پروندههای قضایی(بیش از دوازده میلیون رسیدگی قضایی در ایران!) (این رقم در ژاپن فقط دویست هزار است در حالی که آنها دو برابر ما جمعیت دارند) و.... واقعا اشکال از کجاست؟ اگر مکتب و تمدن ما غنی هستند و بر اساس آنها ما باید بهتر کشور از حیث تولید،توزیع، مصرف از همهی جنبههای اخلاقی و اقتصادی و... باشیم و اما نیستیم. کجای کار میلنگد؟ موضوع مطلب : شنبه 90 اردیبهشت 24 :: 9:7 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
پیشگیری از نگاه مدیر کل پیشگیریهای فرهنگی و اجتماعی معاوتت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه چیستی،چرائی و چگونگیِ پیشگیری های فرهنگی و اجتماعی
اهمیت فرهنگ و نگاه فرهنگی به پدیدهها، امروزه امری واجب و ضروری است تا آن جا که بدون دید و نگاه فرهنگی، امکان یافتن کار درست و اجرای درست آن وجود ندارد. مقام معظم رهبری(مد) در باب فرهنگ، بینش فرهنگی و اقدامات فرهنگی سخنان بسیار عمیق، آموزنده و راهگشایی دارند. ایشان میفرمایند: «فرهنگ به عنوان شکلدهندة به ذهن و رفتار عمومی جامعه است. اندیشیدن و تصمیمگیری جامعه بر اساس فرهنگی است که بر ذهن آنها حاکم است.در داخل کشور، چیزهایی که در فرهنگ عمومی، ضعیف است، یا جایش کم است، کدام است؟یکی از آنها انضباط است دیگری اعتماد به نفس ملی و اعتزاز ملی است مورد بعدی، قانونپذیری است.مقوله بعدی، تدین و دینباوری است. موارد دیگر فرهنگ ازدواج، فرهنگ رانندگی، فرهنگ خانواده، فرهنگ اداره، فرهنگ لباس است. ... اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه های شهوانی و مادی ندارد تبدیل کند، پیروز شده است. این جاست که مبارزه فرهنگی، مبارزه ای می شود واجب تر از واجب.» همین نکات کلیدی کافی است که ما را به سمت کار فرهنگی بکشاند و ریشهی مسائل و حل مسائل را در فرهنگ یک ملت بجوییم. از همین منظرگاه، پدیدهی آسیب و جرم نیز ریشه در فرهنگ یک ملت دارد و راه حل آن هم در همان فرهنگ نهفته است. ما تلاش میکنیم که در این نگاه و فهم این نکتهی مهم به اشتراک فکری و عملیاتی دست یابیم. با نگاه فرهنگی، چرا جرم اتفاق می افتد و چگونه شخص مرتکب بزه می شود؟ خوب و لازم است که بدانیم چه کاری، کی، کجا و چگونه جرم تلقی می شود، اما برای پیشگیری از وقوع جرم الزاما باید به این سؤال مهم بپردازیم که زمینه ها و عوامل وقوع جرم کدامند و چرا عده ای از مردم مرتکب جرم می شوند. امروزه با ده ها نظریه که هر یک با دلایل و مفروضات خاص خود به به چرایی ارتکاب جرم پرداخته اند مواجهیم. البته اخیراً دیگر کسی به یک عامل بعنوان علت کج رفتاری معتقد نیست و صاحب نظران به عوامل متعدد در این زمینه اشاره می کنند و اینک به اختصار به طرح چارچوب های اصلی برخی از مهمترین و متداول ترین آراء و اندیشه هایی که هر کدام پاسخی هستند به اینکه چرا جرم اتفاق می افتد و مردم چگونه مرتکب بزه می شوند می پردازیم. به بیانی دیگر چون جرم، امری است و عواملِ وقوعِ جرم امری دیگر و چون در پیشگیری از وقوع جرم آنچه اهمیت اساسی دارد عوامل، علل، انگیزه ها و شرایطِ وقوع جرم هستند لذا گذرا به واکاوی، شناسایی و تحلیل این عوامل در ضمیمهی این گفتار پرداختیم تا نشان داده شود که دیدگاه مبتنی بر فرهنگ به موضوع جرم و آسیبهای اجتماعی، نگاهی علمی است و بسیاری از اندیشمندان بر آن تأکید کردهاند.
? تعریف پیش گیری در فرهنگ معین، «پیش گیری (prevention ) در لغت به معنای جلوگیری، دفع، منع سرایت مرض از پیش، تقدم بحفظ، صیانت، حفظ صحت، جلو مرض گرفتن» آمده است (معین،ص 933). از نظر ریشه شناسی، کلمه پیش گیری دارای دو بعد است:1- به معنی «پیش دستی کردن، پیشی گرفتن و به جلوی چیزی رفتن» و 2- به معنی «آگاه کردن، خبر چیزی را دادن و هشدار دادن» است. اما در جرم شناسی پیش گیرانه، پیش گیری در معنی نخست آن مورد استفاده قرار می گیرد، یعنی با استفاده از فنون مختلف از وقوع بزهکاری جلوگیری کردن است و هدف از آن، به جلوی جرم رفتن و پیشی گرفتن از بزهکاری است. از نظر علمی نیز، پیش گیری یک مفهوم منطقی – تجربی است که همزمان با تأملات عقلانی و مشاهدات تجربی ناشی می شود. «پیش گیری از جرم به مجموعه اقداماتی گفته می شود که برای جلوگیری از فعل و انفعال زیان آور محتمل برای فرد یا گروه و یا هر دو به عمل می آید. مثل پیش گیری از جرائم جوانان و پیش گیری از حوادث در جاده ها» (رجبی پور،1382 ص15). شاید بتوان گفت که به تعداد صاحب نظران جرم شناسی، تعریف و طبقه بندی (تیپولوژی) از پیش گیری ارائه شده است. ? در موضعِ پیشگیری از وقوع جرم، مروری بر تعاریف ارائه شده پیرامون جرم امری گریز ناپذیر است هر چند برخی از صاحبنظران علم جرم شناسی مانند راب وایت و فیونا معتقدند پاسخ صریحی در خصوص اینکه جرم چیست وجود ندارد. این دو نفر می گویند: تعریف جرم متناسب با دغدغه ها و جهان بینی افراد متفاوت است.(راب وایت و فیونا ، ترجمه علی سلیمی، جرم و جرم شناسی . ص 41) برخی دیگر از جرم شناسان مثل ریچارد اشنایدر و تدکچین جرم را رویدادی پیچیده دانسته و می گویند جرم زمانی اتفاق می افتد که چهار عامل هم زمان با هم وجود داشته باشند: قانون، مجرم، هدف و مکان وقوع جرم؛ آنها به نقل از فرهنگ انگلیسی آکسفورد جرم را این گونه تعریف می کنند: «عملی دارای مجازات قانونی که به موجب قانون ممنوع بوده و برای رفاه عمومی مضر باشد»(ریچارد اشنایدر و تدکچین ، ترجمه فروزان سجودی، برنامه ریزی برای پیشگیری از وقوع جرم، ص 19) ? گسن، جرم شناسی فرانسوی، برای پیش گیری چهار معیار در نظر گرفته است: 1. . اقدامی پیش گیرنده تلقی می شود که هدف اصلی آن تضمین پیش گیری از بزهکاری یا «انحرافات جرم گونه» باشد، یعنی اقدام موثر علیه عوامل یا فرآیند هایی که در بروز بزهکاری و انحراف، نقش تعیین کننده و قاطع ایفا می کنند. 2. . تدابیر یا اقدام های پیش گیرنده جنبه جمعی دارد، یعنی مخاطب آن، کل جمعیت یا گروه یا بخش معینی از آن است. 3. . زمانی که هدف اجتناب از انتخاب رفتار های مجرمانه یا منحرفانه است، اقدام ها یا تدابیری پیش گیرانه خوانده می شود که قبل از ارتکاب اعمال بزهکارانه یا کج روانه و نه بعد از آن اعمال شوند. 4. . و بالاخره، اگر پیش گیری شامل اعمال تدابیر یا اقدام هایی قبل از ارتکاب هر جرم کیفری یا پیش از انتخاب هر رفتار منحرفانه است، در آن صورت، این تدابیر یا اقدام ها نمی توانند مستقیماً قهرآمیز و سرکوب گر باشند، زیرا اعمال سرکوبی کیفری مستلزم آن است که جرمی قبلاً ارتکاب یافته باشد. ? «از نظر کوئن با صنعتی شدن جوامع، ساخت، کارکردها و اقتدار خانواده دچار دگرگونی عظیمی شده است و مهمترین پیامد گذار از خانواده سنتی به خانواده صنعتی شهری، جانشینی خانواده هسته ای به جای خانواده گسترده بوده است. در نتیجه، خانواده نقش خود در تربیت اجتماعی فرزندان را به مدارس و آموزشگاه ها واگذار کرد و می توان گفت روابط سودجویی به جای مهرجویی و منفعت در مقابل اخلاق قرار گرفت و خانواده با کارکردهای گذشته اش به حاشیه رانده شد» (رئوف 1377ص42)
موضوع مطلب : چهارشنبه 90 اردیبهشت 21 :: 9:9 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
رابطه جهاد اقتصادی با پیشگیری آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم
جهاد اقتصادی و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم چند وقتی است فکر مشغول موضوع جهاد اقتصادی و رابطهی آن با آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم هستم. خوب است که با شما هم در میان بگذارم شاید ایده و نظر بهتری نصیب شود. نکات مهی در این رابطه وجود دارد که باید در باب آنها مداقه کرد: اول: دلیل نامگذاری سال به نام جهاد اقتصادی دوم: دلیل مقام معظم رهبری برای انتخاب کلمهی جهاد سوم: مفهوم کار در بینش اسلامی چهارم: مفهوم کار و تفاوت آن با شغل پنجم: رابطه فرهنگ کار با وضعیت موجود کار در ایران ششم: موضوع اشتغال و رابطه دولت و مردم با آن هفتم: تشخیص جایگاه وزارت کار و امور اجتماعی در موضوع بند 5 اصل 156 قانون اساسی هشتم: فهم و تشریح رابطه بین کار- تولید- توزیع- مصرف و تصریف با آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم هر کدام از این هشتگانه خود نیاز به تشریح مفصل دارد که امیدوارم با کسب نظر اهل فن بتوان به بهترین نحو ممکن تشریح و تبیین کرد.
موضوع مطلب : یکشنبه 90 اردیبهشت 18 :: 2:31 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
سازمانهای مردم نهاد، فرصت یا آسیب؟ یکی از پدیدههای بشری که ریشهی دور تاریخی دارد، سازمانهای مردم نهاد است که در دهههای اخیر با رنگ و بوی خاصی در دانش مدیریت و جامعه شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. به تاریخ گذشته نمیپردازیم و همین اشاره کافی است که سازمانهای مردم نهاد در گذشته با امروز به شدت متفاوت هستند و مهمترین تفاوت در این است که سازمانهای مردم نهاد گذشته نیاز به کسب مجوز و تبعیت از قوانین مکتوب حکومتی برای تشکیل و تداوم نداشتند. اما نهادهای غیر دولتی امروز که تحت عنوان سمن(سازمانهای مردم نهاد) یا NGO(NON GOVERMEN ORGANIZATION) نامیده و شناسایی میشوند، به عنوان یکی از پدیدههای معاصر در جوامع مختلف نمود و حیات یافتند که جامعهی ایرانی ما نیز تابعی از آن است. در ایران، بعد از انقلاب اسلامی و در هنگام دفاع مقدس و بعد از آن به شدت به تعداد این نهادها افزوده شد تا جایی که الان هر سازمان دولتی با تعداد زیادی از این سمنها در گیر است و در بسیاری از آنها، سازمان غیر دولتی(مردم نهاد) تبدیل به معضل بزرگی برای آنها شدهاست. به سرعت به نکاتی اشاره میکنم: 1- سازمانهای مردم نهاد به شدت متوقع شده اند و از دولت وام خواهی میکنند در حالی که مردم نهاد نباید توقع جا و مکان و بودجه از دولت داشته باشد که در این صورت خود به نهادی دولتی تبدیل میشود. 2- سازمانهای مردم نهاد برای سازمانهایی مانند ملی جوانان ، وزارت کشوف بنیاد شهید، شهرداری و... تبدیل به معضلی شدهاند که نیاز به مدیریت جدید دارند در حالی که سمنها نباید دست و پاگیر دیگر سازمانها باشند بلکه باید کمککننده به آنها باشند. 3- سمنها بسیار کوچک هستند و تعداد محدودی از افراد را در بر میگیرند و این به معنی اثربخشی ناچیز آنهاست. 4- سمن ها با هم در ارتباط نیستند و گاه به عنوان رقیب در برابر هم قرار میگیرند. 5- سمنها در کنار سازمانهای دولتی قرار ندارند و تضاد فکری و عملیاتی شدیدی بین آنها وچود دارد که به شدت آنها را در جنگ سرد فرو برده است. 6- سازمانهای مردم نهاد به شدت گرایش به فعالیتهای اقتصادی و درامدزا پیدا کردهاند که بر خلاف ماهیت وجودی آنهاست. 7- سمن ها در بسیاری از موارد دچار سوءاستفادههای تبلیغاتی میشوند که بر خلاف اساسنامهی آنهاست. 8- بر عملکرد سمنها نظارت درستی وجود ندارد و این موجب آسیبهای خاص خود میشود. 9- و... با این اشارهی کوتاه، جای تأمل است که سازمانهای مردم نهاد فرصتی برای رشد اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی هستند یا آسیبی جدی که باید فکری برای آنها کرد!
موضوع مطلب : یکشنبه 90 اردیبهشت 18 :: 2:30 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
سازمانهای مردم نهاد، فرصت یا آسیب؟ یکی از پدیدههای بشری که ریشهی دور تاریخی دارد، سازمانهای مردم نهاد است که در دهههای اخیر با رنگ و بوی خاصی در دانش مدیریت و جامعه شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفتهاند. به تاریخ گذشته نمیپردازیم و همین اشاره کافی است که سازمانهای مردم نهاد در گذشته با امروز به شدت متفاوت هستند و مهمترین تفاوت در این است که سازمانهای مردم نهاد گذشته نیاز به کسب مجوز و تبعیت از قوانین مکتوب حکومتی برای تشکیل و تداوم نداشتند. اما نهادهای غیر دولتی امروز که تحت عنوان سمن(سازمانهای مردم نهاد) یا NGO(NON GOVERMEN ORGANIZATION) نامیده و شناسایی میشوند، به عنوان یکی از پدیدههای معاصر در جوامع مختلف نمود و حیات یافتند که جامعهی ایرانی ما نیز تابعی از آن است. در ایران، بعد از انقلاب اسلامی و در هنگام دفاع مقدس و بعد از آن به شدت به تعداد این نهادها افزوده شد تا جایی که الان هر سازمان دولتی با تعداد زیادی از این سمنها در گیر است و در بسیاری از آنها، سازمان غیر دولتی(مردم نهاد) تبدیل به معضل بزرگی برای آنها شدهاست. به سرعت به نکاتی اشاره میکنم: 1- سازمانهای مردم نهاد به شدت متوقع شده اند و از دولت وام خواهی میکنند در حالی که مردم نهاد نباید توقع جا و مکان و بودجه از دولت داشته باشد که در این صورت خود به نهادی دولتی تبدیل میشود. 2- سازمانهای مردم نهاد برای سازمانهایی مانند ملی جوانان ، وزارت کشوف بنیاد شهید، شهرداری و... تبدیل به معضلی شدهاند که نیاز به مدیریت جدید دارند در حالی که سمنها نباید دست و پاگیر دیگر سازمانها باشند بلکه باید کمککننده به آنها باشند. 3- سمنها بسیار کوچک هستند و تعداد محدودی از افراد را در بر میگیرند و این به معنی اثربخشی ناچیز آنهاست. 4- سمن ها با هم در ارتباط نیستند و گاه به عنوان رقیب در برابر هم قرار میگیرند. 5- سمنها در کنار سازمانهای دولتی قرار ندارند و تضاد فکری و عملیاتی شدیدی بین آنها وچود دارد که به شدت آنها را در جنگ سرد فرو برده است. 6- سازمانهای مردم نهاد به شدت گرایش به فعالیتهای اقتصادی و درامدزا پیدا کردهاند که بر خلاف ماهیت وجودی آنهاست. 7- سمن ها در بسیاری از موارد دچار سوءاستفادههای تبلیغاتی میشوند که بر خلاف اساسنامهی آنهاست. 8- بر عملکرد سمنها نظارت درستی وجود ندارد و این موجب آسیبهای خاص خود میشود. 9- و... با این اشارهی کوتاه، جای تأمل است که سازمانهای مردم نهاد فرصتی برای رشد اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی هستند یا آسیبی جدی که باید فکری برای آنها کرد!
موضوع مطلب : یکشنبه 90 اردیبهشت 18 :: 10:8 صبح :: نویسنده : ایرج گلشنی
رابطهی سبکهای مدیریت و آسیبهای فردی و اجتماعی آیا تا کنون از این زاویه به مقولهی مدیریت و سبکهای آن نگاه کردهاید؟ آیا سبک ها و روشهای مدیریت میتواند با ایجاد یا حذف آسیب رابطه داشته باشد. بدون شک، جواب مثبت است و سبکها و روشهای اعمال مدیریت، در به وجود آمدن آسیب یا رفع آن اثر عجیبی دارد. گر چه نمیتوان در این نوشتار به تمامی ابعاد و تشریح آنها پرداخت اما برای یک ذهن جستجو گر و خلاق کافی است به نکات محوری و بنیادین اشاره کرد: اول: از نظر منطقی، چند گانه بودن سبکها خود به دلیل مناسب نبودن یک سبک است. به عبارت دیگر، یک سبک مدیریت برای کلیهی حالات سازمانها و روحیهی افراد مناسب نیست، بنابر این، باید از سبکهای مختلفی استفاده کرد. دوم: افراد دارای روحیهها، ظرفیتها، فرهنگها و انگیزههای متفاوتی هستند. افزایش کارایی و نیل به اهداف سازمانی همواره با گروه خاصی از افراد امکان پذیر است که به شیوهی مناسبی کنار هم قرار گرفته شده باشندف د ر غیر این صورت امکان افزایش کارایی نیست و حتی امکان غوطه ور شدن فرد وسازمان در آسیبهای مختلف و متعدد وجود دارد که تشکیل سازمانهای غیر رسمی، کاردزدی، کاهش کارایی، بیتفاوتی و... از جملهی آنهاست. برای درک موضوع، گزارشی از یک تحقیق تقدیم میکنم: برای درک تأثیر سبکهای مدیریت، تحقیقی همزمان در فرانسه و نیجریه انجام شد. این تحقیق برای فهم تأثیر سبکهای مختلف مدیریت با تأکید بر سبک چهارم لیکرت صورت گرفت. سبک چهارم لیکرتی میگوید: انسانها را اگر آزاد بگذارید و به آنها بها بدهید، کارایی و اثربخشی آنها افزایش مییابد. برای اثبات این نکته، دو کارخانهی مشابه نساجی در دو کشور فرانسه و نیجریه انتخاب شد. سبک چهارم لیکرتی در هر دو همزمان به اجرا در آمد. بعد از شش ماه نتیچه چنین گزارش شد: 1- کارخانه نساجی فرانسه به بالاترین میزان کیفیت و سوددهی خود رسید. 2- کارخانه نساجی نیجریه ور شکست شد! این تحقیق به خوبی نشان میدهد که سبکها در افزایش کارایی( تقویت محاسن) و یا کاهش کارایی(ایجاد آسیب) مهم هستند و اگر سبک را به درستی انتخاب نکرد و در انتخاب سبک مدیریت، به فرهنگ، ظرفیت و انگیزههای افراد توجه نکرد، کاهش کارایی و اثربخشی در حد ورزشکستی اجنتاب ناپذیر خواهد بود. متاسفانه در کشور ما، به خصوص در بخش دولتی، معمولا سبک مناسب به کار نمی رود از این رو، سازمانهای دولتی بسیار سنگین حرکت میکنند و هرگز به نتایج دلخواه نرسیدهاند. برخی از ارگانهای دولتی، مراکز اداری خود را به پادگانهایی کوچک تبدیل کرده اند و به شدت هر چه تمام تر سبک یک لیکرت را اجرا میکنند. این در حالی است که نفرات آنها انسانهایی فرهیخته هستند که تحت آزادی و خودکنترلی در سطح بالایی از کیفیت هستند و در صورت محدود شدن در سازمانی بسته و بیروح کارایی خود را از دست میدهند. بر عکس، در سازمانهایی که چنین فرهنگ و رشدی در آن ها نیست، سبک چهارم اجرا میشود که نتیجهی هر دو ورشکستی، رکود و کاهش کارایی خواهد بود که آثار زیانبار آنها به جامعه نشت میکند.
موضوع مطلب : سه شنبه 90 اردیبهشت 13 :: 12:8 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
شیر مادر و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم مقدمه: عوامل متعددی در ساخت شخصیت ما موثر هستند و به همین قاعده، بر آینده و سرنوشت ما موثر خواهند بود. آینده بی شک نتیجه اعمال و رفتار اکنون ماست و رفتار و اعمال فعلی ما محصول یک سلسله رخدادها و وقایع در هم تنیده و موثر بر هم گذشته است. صدها و شاید هزاران نکته موثر وجود دارد که از گذشته تا امروز و از امروز تا فردای ما را همراهی خواهد کرد و اگر این نکتهها مثبت باشند، اندیشه، گفتار و رفتار ما مثبت و حال و آیندهی ما موفق خواهد بود و در غیر این صورت، شکستها، ناکامیها، تلخیها و شرها از کنار ما دور نخواهندشد. واقعیت این است که تمام آینده و سرنوشت، در اختیار ما نیست و دیگران و عوامل بیرونی از محیط زندگی گرفته تا خانواده و... بر ما و سرنوشت ما موثر هستند و به همین قاعده، ما بر سرنوشت دیگران اثر میگذاریم. یکی از کسانی که –آگاهانه یا ناآگاهانه- اثر شگرفی بر ما گذاشتهاند، پدر و مادر ما هستند و به همین قاعده، ما یکی از اثرگذران بر آیندهی فرزندانمان هستیم. رابطهی تنگاتنگ و به هم پیچیدهی عالم انسانی، شگرفتر از آن است که بتوان آن را کاملا درک کرد و یا در کتابی جمع آورد، این است که هر کس با دانش و تجربهی خود به گوشهای از این عالم پیچیده میپردازد. با گرایش به سرنوشت خوب و بد، و با هدف ایجاد فرصت و زمینهی رشد و تعالی انسان از یک سو و پیشگیری از آسیباجتماعی و وقوع جرم، ما به موضوع «شیر مادر و اثر ان بر سرنوشت انسان» میپردازیم. اولین بار چند هفتهی پیش با نگاه جالب جناب آقای جواهری(مدیر کل محترم امور فرهنگی قوه قضاییه) توجهم به این موضوع جلب شد و بعد از آن مدتی است در این باره یادداشت برداری میکنم و هر لحظه موضوع برایم جالب تر میشود. بخشی از این یافتهها را موفق شدم در شبکه چهار با حضور ایشان طرح کنم اما ظرفیت بحث را بیش از حد چند برنامهی تلویزیونی دیدم این شد که تصمیم گرفتم یادداشتها ادامه بدهم و در وبلاگم منتشر کنم. هدف از این انتشار، دست یابی به نظر دیگر پژوهشگران است که امیدوارم نصیبم شود؛ نبابر این ، سعی میکنم موضوع شیرمادر و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و وقوع جرم را بعد از این تاریخ در این وبلاگ وارد نمایم.
موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 62
بازدید دیروز: 127
کل بازدیدها: 212850
|
||||